مرداد 1389 - رهپویان
سفارش تبلیغ

دکمه های جاسوسی

این یک دوربین جاسوسی ساخت شرکت تانکو است.

همانطور که در تصویر مشاهده می
کنید به راحتی به عنوان یک دکمه پیراهن روی لباس نصب می شود و می توان با
آن فیلم برداری و عکاسی کرد. البته این دوربین مدت زیادی است که تولید شده
اما حالا با امکانات جالبی به روز شده است.
‏ 
‏ معمولا از دوربین های کوچک نمی توان انتظار کیفیت بالای تصویر برداری
داشت. اما این یکی با کیفیت ? مگاپیکسل عکاسی می کند و با رزولیشن
1280x960 به صورت HD
فیلم برداری می کند. این دروبین با یک بار شارژ تا ??
دقیقه به صورت مداوم امکان تصویر برداری
را دارد و حافظه microSD می خورد.
?و جالب تر از همه قیمت اش است که حدود ?? دلار است?.
‏ 
‏ 

کلمات کلیدی :
Share |
-----------------------------------------------------------------------------------------------

ماه خدای من، شعبان

«اللهم ان لم تکن غفرت لنا فی ما مضی من شعبان فاغفرلنا فیما بقی منه»



خدایا ماه شعبان هم در پس ماه رجب عزیز در حال رفتن است. شعبان به همه مبارکی ها و شادی هاش هم اومد و الآن دیگه داره میره....
خدایا من که نشناختمش چون تو رو نشناختم ولی خیلی دوستش دارم چون تو رو هم خیلی...
خدایا منو از شعبان جدا نکن
ماه خدا، شعبان المعظم من رو هم با همه بدی ها با خیل دوستان با خودت ببر



کلمات کلیدی :
Share |
-----------------------------------------------------------------------------------------------

آمریکا ننگت باد!

موج تحریم های جدید و تهدیدهای اخیر دولت های غربی که با تحریم شرکت های اقتصادی ایرانی و تشویق رژیم صهیونیستی علیه ایران رغم می خورد مسلماً معلول دلایلی چند و بعضاً کم اهمیت است. اول آنکه غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا معمولاً در نهایت استیصال و درماندگی نسبت به عظمت ملت ایران این امواج را به راه می اندازند و روانه رسانه های خود می کنند. بدیهی است قدرت دفاعی ایران در پس اراده و انگیزه ملت غیور ایران در دفاع از میهن اسلامی خود بخشی از این درماندگی را رقم زده است.

از طرفی مواضع به حق جمهوری اسلامی ایران در گفتمان عدالت خواهی، زیرسؤال بردن حقوق بشر آمریکایی، بازخوانی عدم مشروعیت رژیم صهیونیستی و دعوت همه انسان های آزاده و آزادی خواه به انسانیت چنان خوفی را در غرب به وجود آورده و هر از چند گاهی این تهدیدها در قالب ایران هراسی، اسلام هراسی، خطر اسلام، دعوت به آتش زدن قرآن، اذیت و آزار مسلمانان اروپایی، هتک مساجد، خطر ایران، تلاش در تغییر نام خلیج همیشه فارس و... را به راه خواهد انداخت.
آنچه آنان را به این جسارت می اندازد بدون تردید بی عقلی برخی شیوخ و پادشاه نشینان عرب است که نه تنها باعث از دست رفتن ابهت واقعی اسلام عزیز و قدرت مسلمانان شده است، بلکه موجب گزافه گویی هایی نیز علیه ملت ایران شده است. سفرهای دوره ای مقامات آمریکایی به منطقه، صدور لایحه 1553، تشویق اسرائیل در حمله به ایران، حمله به غزه برای نشان آمادگی برای حمله و یورش قرون وسطایی و... بخشی از این سناریوی تبلیغی علیه ایران است.
اما خود آنها نیز به خوبی می دانند که این تهدیدها در برابر عزم پولادین
ملت ایران تدثیری ندارد و ملت ایران با تمام وجود در برابر تمام موجودیت
آنها خواهد ایستاد. ملت ایران در طول سال های استقلال و آزادی خود و به دست گرفتن سرنوشت خود پس از انقلاب اسلامی ایران و تداوم این اراده تحسین برانگیز ثابت کرد مدافع واقعی اسلام و انقلاب عزیز است و در این راه تا به آخر ایستاده است. در این میان آنچه زمینه هایی را برای جسارت در تحریم ها علیه ملت ایران به وجود آورد وجود عناصر انقلابی! سست عنصر است که هموراه با ایجاد تشکیک در اقتدار ملت ایران و با زیرسؤال بردن روابط خارجی، گفتمان تردید، تلاش برای هرج و مرج های اقتصادی، ایجاد تردید در دستاوردهای دولت، سعی در دلسرد کردن مردم از جریان ارزشی اصولگرا راه را برای این جسارت ها به ملت ایران مرتفع می کنند.
هدف قرار دادن وحدت مردم در انتخابات 40 میلیونی، همراهی فتنه گران با دشمنان قسم خورده انقلاب و اسلام و تهاجم رسانه ای نیز از این مقوله است. اما همانطور که این عناصر پوشالین در میان ملت جایی نداشتند و هر روز در نظر ملت فصیم و بصیر ایران ذلیل تر و خوار تر می شوند، دشمنان خارحی نیز بدانند آنان به مراتب بیشتر مورد تنفر ملت ایران هستند و این شیطنت ها نیز همیشه باعث بیداری روزافزون ملت ما شده است.
از این جهت جا دارد سران فتنه و حامیان آنها و برخی خواص که با سکوت، ایجاد تردید، انتقادات ساختارشکن، فرار از قانون و تسلیم خود و بستگان خود و... هنوز سعی دارند از کشتی انقلاب پیاده شوند به دامن پر محبت مردم برگردند و بیش از این باعث شادی و جسارت دشمنان نشوند. چرا که مستی دشمنان ناشی از همین دو و چند پهلو بودن آنها است.


کلمات کلیدی : آمریکا ننگت باد!
Share |
-----------------------------------------------------------------------------------------------

در عرصه جنگ نرم، چارهای جز حمله کردن نداریم

جنگ
نرم یعنی کار روانی، یعنی خبرسازی، شبهه افکنی، یعنی دشمن از هر هدفی
استفاده می‌کند تا به مقصد برسد؛ با این وصف، اگر استراتژی ما، دفاع باشد
تمام وقت، تا ابد،‌ یا تا زمانی که شکست بخوریم، باید دفاع کنیم. در حالی
که، وقتی یک دفاع کردی، باید بلافاصله حمله کنی. اگر بنشینیم برای دفاع،
تمام نیرویمان هدر می‌رود و یک قدم هم پیش نرفته‌ایم. چاره‌ای جز
حمله‌کردن نداریم. به
عقیده یک وبلاگ‌نویس و از فعالین عرصه مجازی، وبلاگ‌نویسان باید در مقابله
با جنگ نرم  از هر راهی که می‌توانند و با هر هنری که دارند، فضا را در
دست بگیرند.

اسماعیل محمدی از فعالین عرصه مجازی جنگ نرم را
فعالیت‌های به ظاهر مسالمت‌آمیز برای پیگیری اهداف جنگ سخت عنوان کرد و
افزود: وقتی دشمن برای رسیدن به اهدافش دست از مبارزه‌ی سخت، گزینه‌های
نظامی، و تجاور آشکار بردارد، و در عوض با روش‌های به ظاهر مسالمت‌آمیز، و
با ظاهری عادی، بلکه در مقام یک دوست، اهداف قبلی خود را پیگیری کند، جنگ
نرم رخ داده است، به بیانی دیگر به جای این‌که با زور از مرزهای جغرافیای
وارد شود، به صورت تدریجی و با کاربرد گزینه‌های نامحسوس یا نیمه محسوس،
از مرزهای هویتی و فکری ورود می‌‌کند؛ تغییرات مورد نیاز را نه به دست
ماموران و اجیرهای خود، بلکه به دست افرادی از بین کسانی که مورد حمله
هستند، بدون مزد انجام می‌دهد.

اسماعیل محمدی در ادامه ایران را
یکی از مهمترین اهداف جنگ‌نرم در جهان دانست و در این‌باره اظهار داشت: 
نمونه‌ی کشور خودمان را ذکر می‌کنم. ببینید در قسمت‌هایی از شهر تهران، به
مرور فرهنگی حاکم می‌شود که شکل زندگی مردم آن‌جا را به کل تغییر می‌دهد.
نوع نگاه، فکر کردن، دغدغه‌‌ها، آرزوها، تفریحات، هدف از زندگی، همه و همه
تغییر می‌کند و با همه‌ی این تغییرات خود را محق، فهمیده و جلوتر از بقیه
حس می‌کنند. ‌انسان‌هایی که من اسم‌شان را می‌گذارم شهروندان آمریکایی
ساکن تهران که در تمام این سال‌ها رفتارشان به نوعی موید و کمک‌دهنده‌ی
سیاست‌های دشمن در ایران بوده است. اوج این ظهور و بروز در جریانات بعد از
انتخابات ?? نمایان شد.

وی افزود: کسانی را تصور کنید که دائم
نگاه‌شان به غرب است. حتی ممکن است خودشان در ظاهر متوجه این معنا نباشند،
اما کعبه‌ی آمال‌شان زندگی مدرن غربیست. اخبارشان را از غرب می‌گیرند.
فیلم‌هایی که نگاه می‌کنند غربیست، با آغاز کریسمس احساس شادی می‌کنند و
برای سخنرانی تحلیف اوباما قند در دل‌شان آب می‌شود. دائم از قلدری‌های
کشورشان در برابر قدرت‌های غربی شرمنده و سرخورده می‌شوند. وقتی رئیس
جمهور آمریکا کشورشان را به حمله‌ی هسته‌ای تهدید می‌کند، از او به خاطر
پاسخ رئیس جمهورشان عذر‌خواهی می‌کنند. این یعنی دشمن توانسته با دست‌کاری
در مجراهای دریافت اطلاعات آن‌ها، به مرور هویت آن‌ها را عوض کند و
سربازانی بدون مزد و کارا برای خود تربیت کند.

این فعال عرصه مجازی
در ادامه صحبت‌هایش با اشاره به اینکه جنگ‌نرم در حقیقت یک جنگ تمام عیار
است اذعان داشت: جنگ نرم همانند جنگ سخت، در همه‌ی حوزه‌ها آسیب‌رسان است،
آسیب‌های آن محدود به بخش خاصی از جامعه یا کشور نیست؛ وقتی دشمن در جنگ
نرم موفق شود، یکی یکی سربازان تو را می‌گیرد و در نهایت تو می‌مانی بدون
سرباز؛ و این یعنی فتح جبهه‌ی تو به دست دشمن.

وی  ضمن بیان این
مطلب که در برابر این جنگ نباید تنها به دفاع امیدوار بود اظهار داشت:
برای مقابله با جنگ نرم باید رفت سراغ سرچشمه و باید دید ابتدای این جنگ
از کجا نیرو می‌گیرد و تغذیه می‌شود که در این راستا به نظر من نقطه‌ی
آغازین حرکت‌ها اطلاع رسانیست، تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی اطلاع رسانی
می‌کند، وی‌او‌ای اطلاع رسانی می‌کند. محسن سازگارا از طریق شبکه‌ی
یوتیوبش اطلاع رسانی می‌کند، سایت بی‌بی‌سی، جرس، کلمه، وبلاگ‌ها، همه و
همه کارشان اطلاع رسانیست.

وی افزود: به عنوان مثال، اگر دیدیم
صدا و سیمای ما رویه‌ای در پیش گرفت که بخشی از ?? درصد مخاطب خود را که
توانسته بود قبل از انتخابات بدست بیاورد، از دست داده است، باید بلافاصله
راه‌های جایگزین برای آن پیدا کنیم. نمودها و اعمال افراد، متناسب با
اطلاعاتیست که به آن‌ها می‌رسد. باید این اطلاعات را از طریق وبلاگ، سایت،
پادکست، شعر، کاریکاتور، جک، طنز و هر راهی که وجود دارد، به مخاطب رساند.

محمدی
استفاده دشمن از مرگ ندا آقا سلطان را در زمینه اطلاع رسانی علیه ایران را
خطر بزرگی برای کشورر توصیف کرد و افزود: وقتی آقاسلطان کشته شد در
خیابان، با اختلاف زمانی یک ساعت فیلمش را من در یوتیوب دیدم؛ خیلی‌ها
دیدند و ما چنان ضربه‌ای در عرصه‌ی بین‌المللی از این حادثه خوردیم که تا
مدت‌ها باید برای ترمیم آن تلاش کنیم؛ این یعنی کار سر وقت و بدون تاخیر،
چیزی که وبلاگستان ما به آن احتیاج دارد، البته در کنار تولید محتوای خوب
نه این‌که هر کس بشود تولید کننده.

این فعال عرصه مجازی در ادامه و
در پاسخ به این سوال که آیا در مقابل جنگ نرم باید فقط دفاع کرد یا نه
حمله هم می‌توان کرد اظهار داشت: جنگ نرم یعنی کار روانی، یعنی خبرسازی،
شبهه افکنی، یعنی دشمن از هر هدفی استفاده می‌کند تا به مقصد برسد؛ با این
وصف، اگر استراتژی ما، دفاع باشد تمام وقت، تا ابد،‌ یا تا زمانی که شکست
بخوریم، باید دفاع کنیم. در حالی که، وقتی یک دفاع کردی، باید بلافاصله
حمله کنی. اگر بنشینیم برای دفاع، تمام نیرویمان هدر می‌رود و یک قدم هم
پیش نرفته‌ایم. چاره‌ای جز حمله‌کردن نداریم.

وی در مورد نقش دولت
در این راستا اذعان داشت: در مقابله با جنگ نرم، ‌دشمن پشتوانه‌ی مردمی را
هدف قرار می‌دهد، گوش‌ها و چشم‌ها را از سمت رسانه‌های حکومت، جذب می‌کند
به سمت رسانه‌های خودش که اگر این اتفاق افتاد کار خیلی سخت می‌شود و برای
جلوگیری از این اتفاق باید تمام تلاش بر این باشد که یک تلویزیون انگلیسی
یا آمریکایی نشود مرجع اخبار و تحلیل مردم، پس چون عقبه‌ی مردمی مورد حمله
است، باید مردم خود به مقابله بپردازند و برای آن تحریک و تشویق شوند
البته دولت باید این تشویق و تحریک را انجام دهد و زمینه را مناسب کند.

این
وبلاگ نویس افزود:  دولت باید از فیلتر کردن وبلاگ‌هایی که چند سال است در
دفاع از جمهوری اسلامی و آرمان‌های انقلاب و امام  می‌نویسند و هزینه
می‌دهند جلوگیری کند، باید سیاست‌های فیلترینگ را اصلاح کند، در برخوردهای
سلبی با ظرافت و سیاست عمل کند و تا می‌تواند گزک دست مخالفان یا معاندان
ندهد.

اسماعیل محمدی در پایان با بیان این مطلب که برای مقابله با
جنگ نرم باید منظم عمل شود افزود: البته نکته‌ی بعدی حمایت درست دولتی
است، برای حمایت و تشویق نباید عنان از کف داد؛ هزینه‌های بی‌جهت و کارهای
شتاب زده، نه تنها ممکن است در دست‌یابی به هدف راندمان بالایی نداشته
باشد، بلکه گاهی نتیجه‌ی عکس هم خواهد داشت دولت باید با شناخت درست فضای
موجود در هر عرصه دست به اقدام بزند.
به نقل ازhttp://talabeblog.ir/n-3037.html


کلمات کلیدی : در عرصه‌ جنگ نرم، چاره‌ای جز حمله‌کردن نداریم
Share |
-----------------------------------------------------------------------------------------------

بازی جدید هاشمی؛ تنفس مصنوعی به فتنه!

چرا
آن روزهایی که فتنه گران، تهران را مبدّل به حمام خون کرده بودند آقای
هاشمی به فکر استعفاء نبودند؟... مظلوم نمایی جدید آیت الله هاشمی در حالی
که اکنون هیچکس در این مملکت کاری به کار ایشان ندارد، قطعا یک پوئن
ارزنده به نفع جریان ...

صراط
- اخیرا تحرکاتی از جانب آیت الله هاشمی رفسنجانی آغاز شده که بدون تردید
باید آنها را در راستای اقدامات نسنجیده ایشان طی سالهای اخیر ارزیابی
کرد. آنچه که اکنون گاه و بی گاه از جانب ایشان و یا نزدیکان ایشان مطرح
می شود زمزمه استعفاء از سمتهای حکومتی است. در این رابطه گفتنی هایی هست
که در ادامه بدانها می پردازیم.
1- چند وقت پیش آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفت
وگو با یک ماهنامه اظهار داشتند که قصد استعفا از سمت های سیاسی کنونی را
داشته که بنا به برخی ملاحظات آنرا به تأخیر انداخته اند. پس از آن هم یکی
از وابستگان ایشان نوشت که استعفای آیت الله هاشمی جدی است. با این حال
برخی از نزدیکان و دفتر ایشان تلاش کردند اخبار مربوط به این موضوع را
تکذیب کنند.
اما روز گذشته محسن رفیقدوست از دیدار خود با
آیت الله هاشمی گفت و خبر جدیدی در این رابطه داد. رفیقدوست با بیان اینکه
تنها اختلاف آقای هاشمی با رهبری بر سر ریاست جمهوری احمدی‌نژاد است گفت:
آقای هاشمی مناعت طبع زیادی دارد. من اخیراً که با ایشان دیدار کردم، آقای
هاشمی گفت اگر آقا واقعا اجازه دهند من به قم می‌روم اما ایشان اجازه
نمی‌دهند. وی این حرف آقای هاشمی را به معنای قهر کردن ندانست و افزود:
آقای هاشمی البته فرمودند تا وقتی که رهبری بخواهند من محکم ایستاده‌ام
اما به نظرم آقای هاشمی احساس خستگی می‌کنند. ‌امروز آقای هاشمی در هیچ
موردی به جز ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد با رهبری نظر مخالف ندارند. به
هر حال ایشان به عنوان یک انسان 76 ساله، معتقد است آقای احمدی‌نژاد برای
ریاست جمهوری مناسب نیستند. البته این نظر را خیلی‌های دیگر هم می‌گویند
اما آنها مهم نیستند. آقای هاشمی مهم است.

 2- به عقیده نگارنده بازی جدید آقای هاشمی را باید از چند زاویه ارزیابی کرد.
نخست
باید دید آقای هاشمی در چه شرایطی دست به چنین جوسازی تازه ای زده اند.
شرایطی که اکنون بر جناح ایشان و متعاقبا بر شخص ایشان مستولی است، شرایطی
بسیار شکننده و آلوده به یاس است. به یاد آورید یک سال و اندی پیش را؛
زمانی که کبک آقایان خروس می‌خواند و پیاده نظام کودتای مخملی در خیابانها
امنیت مردم را سلب کرده بود. و باز به یاد آورید نامه سیاهی را که جناب
آقای هاشمی چند روز مانده به انتخابات بدون ذکر "سلام"، خطاب به کسی
نوشتند که اکنون عدم خروجشان از پستهای حکومتی را موکول به نظر آن بزرگوار
می کنند. و به یاد آورید که در همان نامه آیت الله رفسنجانی خطاب به
مولایمان چنین وعده کودتا دادند:
«بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و
جریانها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند و آتش‌فشانهایی که از درون
سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن
را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده
می‌کنیم.»
وباز به یاد آورید صدور دستور رسمی کودتا از جانب همسر آقای
هاشمی در صبح 22 خرداد 88 را و به یاد آورید بیش از یک ماه شارلاتان بازی
یک مشت ضدانقلاب کودتاچی در کوچه و خیابان تهران را و به یاد آورید رهبری
کودتا توسط فرزند آیت الله هاشمی و متعاقبا فرار خفت بار او به لندن؛ این
پناهگاه تاریخی تمامی کودتاچیان عالم. و باز به یاد آورید اشکهای آیت الله
هاشمی در نمازجمعه تهران را برای کودتاچیان بازداشت شده و باز به یاد
آورید حمله مشتی حرامی به ساحت امام المظلومین حسین ابن علی (ع) در روز
عاشورا و آرزوی مرگ برای اصل ولایت فقیه و خیانت به مظلومین و درماندگان
عالم در غزه و لبنان؛ آنسان که وقیحانه گفتند: «نه غزه، نه لبنان» و در
این میانه به یادآورید سکوت معنادار آیت الله هاشمی رفسنجانی را در برابر
اینهمه بی شرمی مشتی کودتاچی و نهایتا به یادآورید حمایت صریح ایشان را از
کسانی که به جمهوریت نظام اسلامی خیانت کردند و از سر هوای نفس وجود 5/24
میلیون انسان دگر اندیش را منکر شدند!
چرا آن روزها آقای هاشمی به فکر استعفاء نبودند؟
چه شده که اکنون به این فکر افتاده اند؟ آیا این شرایط امروز نیست که منجر
به طراحی چنین بازی جدیدی از جانب ایشان شده است؟ آیا تودهنی های محکم و
پیاپی ملت رشید ایران به کودتاچیانی که متاسفانه همواره مورد حمایت آقای
هاشمی بوده اند، در 9 دی و 22 بهمن و نهایتا به زباله دان تاریخ فرستادن
کودتای تابستان 88، در بازی یاس آلود و مظلوم نمایانه آقای هاشمی بی تاثیر
بوده است؟ به راستی شرایط اکنون آقای هاشمی را چگونه باید ارزیابی کرد؟
برای نگارنده بسیار تلخ و ملال آور است که عاقبتِ یکی از یاران دیرین امام
راحل را اینگونه ارزیابی کند، اما از مخفی کاری چه سود که اکنون دیگر چیزی
بر ملت مخفی نمانده است! متاسفانه واقعیت های آشکار و مستند امروز حکایت
از آن می‌کنند که جناب آقای هاشمی به دلایلی که بر مردم روشن است و اکنون
مجال طرح آنها در این مقال نیست، موقعیت رقت باری در افکار عمومی داشته و
در میان مردم جایگاه بسیار اندکی دارند.
 مجموعه نظام اسلامی با سعه صدری مثال زدنی بزرگترین
کودتایی که از صدر انقلاب تاکنون بر آن حادث شده بود (و (حداقل) بخشی از
خاندان آیت الله هاشمی هدایت آن را بر عهده داشتند) را با سربلندی از سر
گذراند. اما عقبه فتنه هنوز در حال دست و پا زدن است. صراط اسناد محکمی در
اختیار دارد که حکایت از ارتباطات گسترده عناصر کودتا با بیت آیت الله
هاشمی دارد که از آن جمله می توان به ملاقاتهای اخیر مهدی هاشمی اشاره
کرد. به هرحال آنچه به عنوان واقعیتی تلخ باید بدان اعتراف کرد آنکه
متاسفانه آیت الله هاشمی رفسنجانی از بدو فتنه تاکنون مامن و ماوای تمامی
سران کودتا بوده و متاسفانه اکنون نیز هستند! از این رو بازی جدید آقای
هاشمی را باید آخرین حلقه از اقدامات نسنجیده ایشان که قطعا منافع آن به
جیب فتنه گران سرازیر خواهد شد ارزیابی کرد. چه اینکه مظلوم نمایی جدید
آقای هاشمی در حالی که اکنون هیچکس در این مملکت کاری به کار ایشان ندارد،
قطعا یک پوئن به نفع جریان فتنه گری خواهد بود که تاکنون به خاطر بی
تدبیری های ایشان بارها و بارها هاشمی را مورد سوءاستفاده قرار داده است.
راستی آیا آقای هاشمی صفحه نخست سایتهایی که با بودجه مستقیم سازمان سیا
اداره می شوند را در روزهای اخیر دیده اند؟ مثلا آیا گویانیوز (مشهور به
سیا نیوز - متعلق به علیرضانوری زاده) را در حالی که با آب و تاب فراوان
خبر فوق را پوشش داده است مشاهده کرده اند؟!
3- نکته مهم دیگری که باید به گونه‌ای ویژه بدان
پرداخت سوءاستفاده تکراری و ملال آوری است که آقای هاشمی از شخصیت
کریمانه رهبری انقلاب نموده اند. گویا برای جناب آقای هاشمی عادت شده که
برای هر نخود و لوبیایی دامان رهبر معظم انقلاب را بیالایند! هنوز
سوءاستفاده تبلیغاتی ایشان از حضرت آقا در تبلیغات انتخاباتی سال 84 یا
مساله وقف دانشگاه آزاد و دیگر استفاده های ابزاری ایشان از معظم له (که
اکنون جای شمارش تک تک آنها نیست) را کسی فراموش نکرده است. آقای هاشمی می
گویند: «اگر آقا واقعا اجازه دهند من به قم می‌روم اما ایشان اجازه نمی‌دهند.» این حرفها از دهان کسی خارج می شود که همگان در سال گذشته دیدند که وی چگونه در مقابل دستورات موکد رهبری تمرّد کرد. البته
ممکن است واقعا هم رهبر معظم انقلاب (به دلایلی که قطعا حکایت از اشراف
معظم له بر امور و اوضاع کشور می کند) با استعفای آقای هاشمی در شرایط
فعلی مخالف باشند. اما اینکه آقای هاشمی برای اعلام تصمیمات نسنجیده خود
از حیثیت نایب امام عصر(ارواحنافداه) خرج نموده و به عبارتی شفاف تر
بخواهند حضرت آقا را شریک در بازی های سیاسی خود جلوه دهند مساله ای است
که هرچند به هیچوجه در باور ملت رسوخ نخواهد یافت، اما یکبار برای همیشه
باید ایشان را با تذکری جدی از ادامه دادن به این عمل ناشایست بازداشت.
4– نکته بسیار حساس دیگر به یک تحریف آشکار در
نظر مقام معظم رهبری درباب اختلاف با آقای هاشمی باز می گردد. در اظهاراتی
که از قول آیت الله هاشمی رفسنجانی در مورد میزان اختلاف ایشان با
مولایمان نقل شده چنین وانمود شده که گویا دایره اختلاف آقای هاشمی با ولی
فقیه محدود به موضوع آقای احمدی نژاد است. حال آنکه همگان می دانند که
حضرت آقا چگونه در طول بیست سال گذشته در مقابل جریان انحرافی تکنوکراسی
که زیر سایه حمایت صریح آقای هاشمی و در قالب کارگزاران و بعدها مشارکت
رشد کردند، ایستادند و صراحتا در مقابل این جریان سکولار و ضدارزشهای
متعالی اسلام و انقلاب مخالفت ورزیدند. حال آقای هاشمی طوری سخن می‌گویند
که گویا با رئیس جمهور شدن آقای احمدی نژاد به یکباره وجه اختلافی میان
ایشان و مولایمان حادث شده است.
هم ما می دانیم و هم آقای هاشمی می
دانند که ایستادن ایشان در مقابل ولی فقیه به هیچ روی منحصر به ماجرای
آقای احمدی نژاد نبوده و دایره ای بسیار وسیع تر را در بر می گیرد. بد
نیست جناب آقای هاشمی برای یک بار هم که شده به این جملات توجه کنند:
«من
البته در موارد متعددى با آقاى هاشمى اختلاف‏نظر دارم. که طبیعى هم هست؛
ولى مردم نباید دچار توهم بشوند، البته بین ایشان و بین آقاى رئیس جمهور
هم از همان انتخاب سال 84 تا امروز اختلاف‏نظر بود، الان هم هست؛ هم در
زمینه‏ى مسائل خارجى اختلاف‏نظر دارند، هم در زمینه‏ى نحوه‏ى اجراى عدالت
اجتماعى اختلاف‏نظر دارند، هم در برخى مسائل فرهنگى اختلاف‏نظر دارند؛ و
نظر آقاى رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است.»

آنچه در بالا
بدان اشاره شد بخش مهمی از بیانات راه گشای آیت الله العظمی خامنه ای در
نماز جمعه 29 خرداد 88 بود.با این وصف، به نظر می رسد اختلاف حضرت آقا با
آقای هاشمی در موارد متعدد، قطعی است و اینکه حوزه این اختلافات مسائل
خارجی و فرهنگی و مساله عدالت و ... را در برمی گیرد نیز کاملا مسلّم است.
با این حال سوال اینجاست که چرا آقای هاشمی سعی در لاپوشانی حقیقت این
اختلاف دارند؟
شاید پاسخ به سوال فوق را بتوان در بازخوانی یکی
از مهمترین تاکتیکهای فتنه 88 جست. تاکتیکی که در آن فتنه گران با تمام
قوا تلاش کردند تا سطح درگیری عمیق سال گذشته را به جای آنکه درگیری با
نظام جمهوری اسلامی نشان دهند درگیری با دولت و احمدی نژاد نمایش دهند!
البته انشاءالله ساحت آقای هاشمی بری از فتنه گران است اما چگونه می توان
این شباهت آشکار را انکار کرد؟
به هرحال کشور در شرایط تعیین کننده ای قرار
گرفته و قطعا شعله ور شدن دوباره اختلافات در این شرایط خطیر که گرگهای
بیرونی در کمین کیان اسلام نشسته اند به هیچ روی به مصلحت انقلاب نبوده و
نیست. با این وصف شایسته است که جناب آقای هاشمی حداقل به احترام تجربیات
ارزنده ای که از این 31 سال انقلاب آموخته اند، در چنین شرایطی ملت را
مجبور به کاری نکنند که انتهای آن سرخوردگی بیش از پیش ایشان باشد. چه
اینکه تمام خیرخواهان اسلام و انقلاب مشفقانه در انتظار روزی هستند که بار
دیگر هاشمی را در قواره یار دیرین امام راحل (ره) ببینند. انشاءالله
 سید حسین علوی


کلمات کلیدی : بازی جدید هاشمی؛ تنفس مصنوعی به فتنه!
Share |
-----------------------------------------------------------------------------------------------