محسن رضایی: رخدادهای پس از 88 یک اعتراض اجتماعی بود!
محسن رضایی: رخدادهای پس از 88 یک اعتراض اجتماعی بود.
به گزارش «تابناک» به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دکتر محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع نیروهای حزباللهی گفت: « رخدادهای پس از 88 یک اعتراض اجتماعی بود که به فتنه بزرگی تبدیل شد.»
در انتقاد به این طرز نگاه رضایی سال های بعد از فتنه مرتباً قلم فرسوده شده است. اینکه ایشان طراحی های سال ها قبل و از دهه های پیش دشمن را نمی توانند درک کنند حرف جدیدی نیست.
همانطور که رهبر معظم انقلاب نیز در نمازجمعه پس از انتخابات فرمودند دشمن فتنه انگیزی را از پیش از انتخابات شروع کردند. به عبارتی فتنه عمیق سال 88 محصول طراحی های قبلی دشمنان بود. البته بعدها نیز مشخص شد که این طراحی ها و نقشه ها مربوط به سال ها زمانبندی بوده که در مراحلی قبل از آن نیز آزموده و اصلاح و تکمیل شده بود.
بنابراین این ادبیات که فتنه عمیق طراحی شده را تنها حادثه یا حوادثی یا ابهاماتی از طرف مردم بدانیم یا بی بصیرتی است، یا جفا به مردم.
رضایی در جای دیگری از سخنان خود افزوده است: «حماسه 9 دی پایان بخش هفت ماه درگیریها و اغتشاشات داخلی کشور بود، چون نه معترضین بر نیروهای دولتی میتوانستند غلبه بکنند، نه نیروهای دولتی میتوانستند ماجرا را پایان دهند.»
آنچه امروز شاهد آن هستیم به فراموشی سپردن خیانت های بسیار آشکار و پنهان سران فتنه، حامیان و ساکتان در فتنه است که با یک فرار به جلو سعی در به فراموشی آن بی بصیرتی ها دارند. بی بصیرتی هایی که هدف اصلی دشمن بودند و آنها به دشمن جرأت دادند تا به کیان نظام مقدس جمهوری اسلامی تعرض و دست اندازی کند. حال سوال این است آیا حماسه 9 دی درسی برای خواص بود یا پایان هفت ماه درگیری و اغتشاش داخلی!؟
محسن رضایی به هیچ وجه اشاره نکرده اند که آیا حماسه 9 دی پایان بی بصیرتی خواص و نخبگان هم بود یا خیر!؟درس بزرگ 9 دی که خواستگاه غالب مردم بود دفاع از ولایت و رهبری نظام بود.
مردم به صراحت بیان کردند که در کنار رهبری احدی حق مدیریت جریانات کشور و مسائل کلان را ندارد. از این رو آیا آقای محسن رضایی این درس را سرمشق خود قرار دادند یا اینکه هنوز دنباله رو خواصی بی بصیرتند که از چند گاهی هوس مدیریت کشور را می کنند؛ آنها که مرتبا در شیپور اختلافات می دمند و صحبت از بی اعتمادی عمومی می زنند، آنها که می گویند باید به گذشته برگشت و یا آنان که سعی در تشکیل دولت ائتلافی یا دولت وحدت ملی دارند.
لذا یکی از نقدهای جدی به برادر محسن! فاصله نگرفتن وی از حامیان و ساکتان فتنه است. البته این نکته نیز قابل تأمل است که ایشان چرا مردم و مسئولین را جدا از هم می دانند. آنجا که می گوید: «...نه معترضین بر نیروهای دولتی میتوانستند غلبه بکنند، نه نیروهای دولتی میتوانستند ماجرا را پایان دهند» این چه ادبیاتی است که معترضین( بخوانید اغتشاشگران) را در برابر نیروهای دولتی می داند. آیا این همان چیزی نیست که دشمنان همه تلاششان در القای آن بود شکاف بین مردم و حکومت را به تصویر بکشد. تعجبی نیست شاید این ادبیات نتیجه مشورت با مشاورینی چون عماد افروغ باشد که نسبت به برخی ساختارهای جمهوری اسلامی که البته هیچوقت نتوانستند آن را به اثبات برسانند باشد.
از طرفی آقای رضایی که اغتشاشگران را معترضین و بخشی از مردم می دانند چرا آنها را در مقابل حکومت قرار می دهند. این تکرار همان نیش و کینه ها نیست که می گوید « اعتماد عمومی از دست رفته است.» !؟
محسن رضایی همچنین گفته است: « در پایان راهپیمایی!!، عدهای به پایگاه بسیج حمله کردند که متأسفانه از سوی معترضین محکوم نشد و صفها را جدا نکردند.»
نکته اول آنکه جناب رضایی اغتشاشات و تیراندازی و تعرض به اموال مردم و اموال عمومی نظیر تخریب و به آتش کشیدن مسجد و عکس حضرت امام(ره) و غارت بانک، اتوبوس، خودروی مردم؛ شکستن هر روز ایستگاه هایBRT، شعارهای ساختار شکنانه روز قدس و روزه خوری علنی و صدها جنایت دیگر از جمله حمله به مقرها و فرماندهان ناجا و پایگاه بسیج و مقر سپاه توسط حامیان فتنه گر سبز - که خود را نیز بسیجی می دانست- را راهپیمایی!! می دانند.
نکته دوم نیز اینکه چرا ایشان اصرار دارند اغتشاشگران و محاربان و مجرمان این حوادث را معترض بدانند. آیا نه این است که معترضان می بایست از مسیر قانونی مسیر خواسته ها و ابهامات خود را بر طرف می کردند. پس اینکه ایشان می گویند باید اغتشاشگران محکوم می کردند و یا صف آنها از معترضین جدا می شد چه معنایی دارد!؟ چی و چه کسی غیر از خود را محکوم می کردند!؟
جای بسی تأسف است که در فتنه ای عمیق که حاصل طراحی دشمنان قسم خورده انقلاب، هدایت شبکه های مجازی، سفارتخانه های منحوس انگلیس و سوئیس و فرانسه، دلارهای غربی و ریال های عربی، کینه ضد انقلاب، ائتلاف بهایی و گروه های نفاق و سلطنت طلب و رقاصه های لج آنجلسی و... بود ایشان اشکال را اینگونه بیان می کنند: «در حوادث 88 دو اشکال بود؛ یکی اینکه رهبران معترضین توانایی اداره آن جمعیت را نداشتند و دوم آن که از راه قانونی هم رفتار نکردند.»
آقای رضایی شما را بی بصیرت بنامیم یا...!؟
نکته پایانی آنکه رضایی در این سخنرانی می گوید: «من اگر رئیس مجلس، رئیس مجمع و یا رئیس قوه قضائیه بودم و اگر امکان حکومتی میداشتم، همان دو سه هفته نخست ماجرا را پایان میدادم؛ البته نه با برخورد کردن.»
اولاً؛ ورود و مدیریت این چنین صحنه های نه در اختیار رئیس مجلس است و نه در حوزه مسئولیتی مجمع تشخیص و نه قوه قضائیه و نه هیچ کس دیگر؛ و بلکه این از مدیریت های کلان رهبری است.
ثانیاً؛ به اعتراف دوست و دشمن داخلی و خارجی بهترین روش، گذشت زمان هشت ماهه بود که حقایق را بر مردم آشکار کرد و خود آنها صفشان را از اغتشاشگران جدا کردند.
ثالثاً؛ هر دو نکته مذکور در حوزه مدیریت کلان و راهبری نظام یعنی شخص رهبری معظم انقلاب است که البته با صبری حیدری و با حوصله پدرانه هشت ماه این مدیریت را به همه نشان دادند.
رابعاً؛ منظور شما از برخورد کردن چیست؟ چرا حرف دشمن را می زنید؟ چرا حرف فتنه گران و سران فتنه را تکرار می کنید. لابد توقع داشتید برقراری امنیت در خیابان هایی که با حضور اراذل و اوباش مواجب بگیر مهدی هاشمی و دخترکان دور بر فائزه هاشمی با خواهش و تمنا تأمین شود. یادتان رفته است بسیجی مجروح و مأمور در برقراری امنیت را از آمبولانس بیرون کشیدند و شکم او را دریدند. لابد یادتان رفته است که چادر از نوامیس شیعه می کشیدند.
پس چه بهتر که شما نه رئیس مجلس هستید، نه رئیس مجمع، نه رئیس قوه قضائیه و نه رئیس هیچ جای دیگر؛ چون اولاً بر غبار فضا می افزودید و ثانیاً سوابق خود را بیش از این خراب می کردید.
کلمات کلیدی : محسن رضایی: رخدادهای پس از 88 یک اعتراض اجتماعی بود!