«استقلال سیاسی» اولین گام در جهت پیشرفت همه جانبه
مقام معظم رهبری در دیدار با مردم خراسان شمالی، چکیدهی اهداف ملت ایران را در مفهوم کلیدی «پیشرفت» خلاصه میکنند و در تبیین آن بیان میدارند: «پیشرفت اسلامی و انقلابی یعنی پیشرفت همه جانبه». ایشان همچنین یکی از معیارهای پیشرفت در ادبیات اسلامی را «پیشرفت در استقلال سیاسی» میدانند.
گروه سیاسی برهان/ محمد اسماعیلعمار؛ انسان بر اساس فطرت همواره سعی در پیشرفت و بهبود شرایط زندگی خود داشته است. در اندیشهی مدرن هیچ چیز به اندازهی پیشرفت، نیروی هدایتکنندهی اندیشه و رفتار انسانی نبوده است. در زمان کنونی پیشرفت در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به گونهای از اهمیت برخوردار است که تمام نظامهای سیاسی، پیشرفت همهجانبه را وجههی همت خود قرار دادهاند و برای دستیابی به آن تلاش میکنند.
اهمیت پیشرفت و تعالی در جهان کنونی به گونهای است که گام برنداشتن یک جامعه در جهت پیشرفت به منزلهی مرگ تدریجی و نابودی آن جامعه خواهد بود. بر اساس همین نیاز است که دههی کنونی توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی دههی «عدالت و پیشرفت» نامیده شده است.
یکی از امور لازم برای رسیدن به پیشرفت سیاسی یک جامعه، استقلال و عدم دخالت بیگانگان در امور آن است. استقلال و نفی سلطهی بیگانگان از نقطهنظر فکری در اندیشهی اسلامی از مبانی مستحکمی برخوردار است. قرآن کریم همواره بر استقلال و عزّت مسلمان و جامعهی اسلامی تأکید داشته و سلطهی بیگانگان را نفی کرده است. به علاوه، استقلال و نفی سلطهی بیگانگان به اندازهی شکلگیری زندگی اجتماعی انسان قدمت دارد.
اولین گام در جهت پیشرفت همهجانبهی یک جامعه استقلال و عدم دخالت بیگانگان در امور آن است و این گامی است که راهکارهای بسیار برای رسیدن به پیشرفت و تعالی در پس آن نهفته است.
در زمان کنونی نیز، که جمهوری اسلامی ایران ریاست جنبش غیرمتعهدها را بر عهده دارد، برای جامعه و نظام اسلامی اهمیت تبیین رابطهی استقلال و پیشرفت سیاسی دوچندان شده است.
از سویی دیگر، پیشرفت و پیمودن راه تکامل در صورتی امکانپذیر است که تمام تصمیمات و ارائهی راهکارها با توجه به نیازهای اساسی جامعه و با درک کامل و عمیق نسبت به آن صورت گیرد و از دخالت بیگانگان به دور باشد.
از طرف دیگر، بر مبنای اندیشهی اسلامی جامعهای، ایدهآل و توسعهیافته تلقی میشود که حاکمیت الهی در آن برقرار باشد و این حاکمیت عام و همهجانبه است و تمام ابعاد سیاسی و اجتماعی جامعهی اسلامی را در بر میگیرد، به گونهای که اطاعت از بیگانگان اطاعت از طاغوت تلقی میشود و از جهت ارائهی راهکار و الگو برای دیگر اعضای جنبش نیز مطرح است؛ زیرا در فرآیند پیشرفت و تکامل هر جامعهای شرایط گوناگون تاریخی، جغرافیایی، طبیعی، انسانی، زمانی و مکانی تأثیرگذارند و دستیابی به پیشرفت و تعالی همهجانبه مستلزم ارائهی راهکار، طراحی الگوی مناسب و تعیین شاخصها است. یکی از الزامات پیشرفت درونزا بودن آن است که استقلال از مبانی و شرایط اصلی آن به حساب میآید.
در زمان کنونی، که جمهوری اسلامی ایران ریاست جنبش غیرمتعهدها را بر عهده دارد، برای جامعه و نظام اسلامی اهمیت تبیین رابطهی استقلال و پیشرفت سیاسی دوچندان شده است.
در معنای اصطلاحی استقلال، به این نکته باید اشاره کرد که استقلال از متغیرهایی است که از حاکمیت ناشی میشود و حاکمیت به عنوان قدرت مطلق، توجیهناپذیر، مستمر و عام همراه با عناصری مانند سرزمین، ملت و حکومت مفهوم یا پدیدهای به نام دولت را میسازند.
مستقل بودن و نفی سلطهی دیگران از ذات انسان سرچشمه میگیرد اما استقلالخواهی نتیجهی پدیدهی استعمار است. نخستین معیار ارزشی در جامعهی اسلامی حاکمیت انسان بر سرنوشت اجتماعی و سیاسی خویش به عنوان ودیعهی الهی است. «لا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّا» چه آنکه «حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاصی قرار دهد.»
بدین ترتیب، معیار ارزشی حاکمیت انسان بر سرنوشت اجتماعیـسیاسی خویش معیار ارزشی عام و به تعبیر بهتر، شاخص عمدهای است که الگوی پیشرفت اسلامی نمیتواند با آن مغایر باشد و یا آن را نادیده انگارد. اتخاذ الگویی که در آن حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و استقلال جامعه نادیده انگاشته شود، به طور قطع، به تشدید وابستگی به کشورهای سلطهگر میانجامد و جامعهی اسلامی را از دستیابی به پیشرفت و تکامل واقعی بازمیدارد.
در مورد نسبت استقلال با پیشرفت، باید توجه کرد که نه تنها پیشرفت پیوندی عمیق با استقلال سیاسی دارد، بلکه شرط لازمِ به وجود آمدن آن، استقلال سیاسی است. متعاقب گذر از سطح خاصی از استقلال سیاسی زمینهی پیشرفت فراهم میگردد.
متقابلاً، در سطوح مختلف پیشرفت، شدت رشد استقلال سیاسی متفاوت است. بدین معنا که هر اندازه در جامعهای در مورد استقلال سیاسی کمتجربگی بیشتر مشهود باشد، پیشرفت از پشتوانهی ضعیفتری برخوردار است و هر قدر سطح توسعهیافتگی کشورها پایینتر باشد، تجربهی مردم آنها در کسب استقلال سیاسی کمتر خواهد بود.
در جامعهی اسلامی، استقلال سیاسی تابعی از آموزههای دینی در جهت پیشرفت و تکامل همهجانبه قرار میگیرد. از دیدگاه اسلام، فرد و جامعهی اسلامی بر اساس رسالت خود در جستوجوی رشد و کمال است و مسیر حرکت خود را به سوی تکامل همهجانبه هدفگیری میکند.
در مورد نسبت استقلال با پیشرفت، باید توجه کرد که نه تنها پیشرفت پیوندی عمیق با استقلال سیاسی دارد، بلکه شرط لازمِ به وجود آمدن آن، استقلال سیاسی است. متعاقب گذر از سطح خاصی از استقلال سیاسی زمینهی پیشرفت فراهم میگردد.
این تکامل و پیشرفت در پرتوی آموزههای دینی شاخصگذاری و با تکیه بر آن، مراحل رشد و کمال پیموده میشود. بدین ترتیب، تحقق عینی و خارجی آموزههای اسلامی، با روشهای معقول و نتیجهبخش در جهت عزّت و استقلال جامعهی اسلامی، از مهمترین شاخصهای استقلال سیاسی است و بر این اساس، در نظر گرفتن و به کارگیری اصول «عزت، حکمت و مصلحت» از مهمترین شاخصهای استقلال سیاسی شمرده میشود.
پیشرفت از مفاهیمی است که هر جامعهای براساس مبانی معرفتی، فلسفی و اخلاقی خود برداشت خاصی از آن دارد. هر پدیدهاى داراى ویژگیها و جنبههاى خاصى است که شناخت صحیح آن، ارتباط مستقیم و وابستگى تامى به تشخیص آن ویژگیها دارد. زبانی که برای توصیف پدیدهها به کار گرفته میشود بر موضوع مورد بررسی و نیز شیوهی رویکردی که به آن موضوع میپردازد تأثیرگذار است.
در فرآیند پیشرفت و تکامل و هدفگذاری و تعیین مقصد برای آن، جهانبینی حاکم بر جامعه نقش بسزایی دارد. اگر جامعهای دارای بینش مادی باشد، اهداف زندگی را محدود به جنبههای مادی میداند و گزینش خود را در همین راستا انجام میدهد و پیشرفت را حرکتی در جهت اهداف خود تعریف میکند. در این نگاه، هر چیزی که محدودیت مادی ایجاد نماید و برای امیال و خواستههای مادی مانع محسوب شود، ضدتوسعه قلمداد میشود.
کاربرد واژهی توسعه توسط اندیشمندان و سیاستمداران غربی با بار ارزشی و ارزشگذاری شخصی همراه است. غرب با تقسیمبندی جهان به توسعهیافته، در حال توسعه و توسعهنیافته این مفهوم را القا میکند که کشوری توسعهیافته به شمار میرود که دارای فرهنگ، آداب، رفتار و جهتگیری سیاسی با مختصات غربی باشد. در حال توسعه یعنی کشوری که در حال غربی شدن است و توسعهنیافته یعنی کشوری که در مسیر غربی شدن قرار ندارد.
ملاک این تقسیمبندی نه برخورداری از دانش و فناوری پیشرفته، بلکه برخورداری از فرهنگ و ارزشهای غربی و حرکت در مسیر کسب آنها است. در این راستا، ایدهی توأم بودن فرهنگ و تکنولوژی را مطرح نمودند. مدعای این ایده این بود که یا باید تکنولوژی را با فرهنگ پذیرفت یا هر دو را رد کرد و چون تکنولوژی از غرب میآید، باید فرهنگ هم از غرب بیاید.
پیشرفت در اندیشه و نظام معنایی اسلام معنای خاص دارد و در چالش با توسعهی غربی قرار دارد. واژهی توسعه، که در جهان سیاست بهکاربرده میشود، برگرفتهشده از فرهنگ غرب است و با نگاه تکبعدی به رشد جامعه، فقط رشد مادی آن را مد نظر قرار میدهد.
در جهان معاصر، هویت و شخصیت حقیقی جوامع اسلامی در پرتوی فرهنگ و ایدئولوژی آسمانیشان رقم میخورد. بدین معنا که اگر جهان غرب با ابتنا بر انسانمحوری با فرهنگ مادی و تکنولوژی پیشرفتهاش شناخته میشود؛ جهان اسلام با ابتنا بر خدامحوری با معنویت، انسانیت و اخلاق و با فلسفه، حکمت و ایدئولوژى متافیزیکىاش هویت مىیابد.
اندیشهی اسلامی، پیشرفت و تکامل را یکی از ابعاد وجودی انسان تلقی مینماید و هر روزِ انسان را بهتر از روز قبل مىخواهد؛ البته این پیشرفت و ترقّى باید در چارچوب اصول، احکام و ارزشهاى دینى خود تحقق یابد، چرا که اساساً سعادت حقیقى این جهانى انسان، علاوه بر سعادت اخروى، از همین راه حاصل شدنى است.
پیشرفت در نظام معرفتی اسلام, عبارت است از حرکت تصاعدی و رو به کمال انسان که تمام ابعاد وجودی او را در بر دارد و به طور متوازن و متناسب انجام میگیرد. (*)
پینوشتها:
Progress
نهجالبلاغه، خطبهی 129.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل 53.
محمد تقی مصباحیزدی، تهاجم فرهنگی، تحقیق و نگارش عبدالجواد ابراهیمی، قم: مؤسسهی آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1381، چاپ هشتم، ص 20.
* محمد اسماعیلعمار؛ کارشناس ارشد مسائل سیاسی/ انتهای متن/
کلمات کلیدی : «استقلال سیاسی» اولین گام در جهت پیشرفت همه جانبه