آشنایی با وحید آقا
خیلی جالبه!
روحش شاد راهش پر رهرو باد.
کلمات کلیدی : آشنایی با وحید آقا
«این
شورای عالى قضایى که بود من باید تشکر کنم از اینها. اینها زحمت
کشیدهاند، دو- سه سال زحمت کشیدهاند، رنج بردهاند، خدمت کردهاند، و
این طور نیست که آنها هم براى مقامى آمده بودند. آنها از بزرگان روحانیون
هستند. آنها هم مثل سایر روحانیون از محلى که مأنوسشان بوده است و
مطلوبشان بوده است آمدند در یک محیطى که زحمتش زیاد و رنجش زیاد و کارش
زیاد و مسئولیت پیش خدایش هم زیاد و نارضایتى پیش مردم هم زیاد. این طورى
نیست که اینها آمده باشند یک بهرهاى برده باشند. برایشان هم هیچ مطرح
نیست که حالا اینجا خدمت بکنند یا آنجا خدمت بکنند. یک مرد اسلامى روحانى
که با روحیات اسلام مأنوس است فرقى پیشش نیست که حالا بشود رئیس دیوان
عالى کشور و دادستان کل کشور یا کار دیگرى بکند ... و حالا ما مىخواهیم
این رنج را به گردن آقاى آقا شیخ یوسف صانعى به عنوان دادستان کل
[بگذاریم] و معرفى کنم به آقایان. و من آقاى صانعى را مثل یک فرزند بزرگ
کردهام. این آقاى صانعى وقتى که سالهاى طولانى در مباحثاتى که ما داشتیم
تشریف مىآوردند ایشان، بالخصوص مىآمدند با من صحبت مىکردند و من حظ
مىبردم از معلومات ایشان. و ایشان یک نفر آدم برجستهاى در بین
روحانیون است و یک مرد عالمى است و متوجه مسائل است و مخالف این انحرافاتى
که در این کشور موجود بوده است؛ از قبیل منافقین- نمىدانم- و غیره، و
ایشان مخالف سرسخت آنهاست. با جدیت عمل مىکند. با قاطعیت عمل مىکند اگر
یک وقتى موقعش بشود.»
حال به نحوه انعکاس این بیانات در سایت آقای صانعی توجه کنید:
«
من از شوراى عالى قضایى که بود، تشکّر مى کنم. اینها دو سه سال زحمت
کشیدند، رنج بردند و خدمت کردند و براى مقامى هم نیامده بودند. آنها از
بزرگانِ روحانیون هستند. آنها هم از محلّ مورد امنشان آمدند در محیطى که
زحمتش زیاد و رنج و کارش زیاد و مسئولیتش پیش خدا زیاد بود. حال براى یک
مرد روحانى با روحیات اسلامى، مطرح نیست که رئیس دیوان عالى کشور شود یا
دادستان کلّ کشور و یا کار دیگرى انجام دهد... و حالا ما مى خواهیم این
رنج را به گردن آقاى آقا شیخ یوسف صانعى به عنوان دادستان کل [بگذاریم]
و معرّفى کنم به آقایان; و من آقاى صانعى را مثل یک فرزند بزرگ کرده ام.
آقاى صانعى وقتى که سالهاى طولانى در مباحثاتى که ما داشتیم تشریف مى
آوردند، ایشان، بالخصوص مى آمدند با من صحبت مى کردند و من حظّ مى بردم از
معلومات ایشان و ایشان، یک نفر آدم برجسته اى در بین روحانیون است و مرد
عالمى است.»
1- راهپیمایی باشکوه و
بینظیر نهم دیماه که به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب، از روزهای ماندگاری
است که در تاریخ ملت ایران ثبت خواهد شد، آنچنان برای جریان فتنه سنگین و
شکننده بود که بهجای انکار حضور دهها میلیونی مردم در مراسم 22 بهمن، با
هدف سوءاستفاده از بستر این حضور مردمی، اقلیت ساختارشکن خود را پیش از
برگزاری این مراسم، زمینهساز و بسترآفرین این راهپیمایی معرفی میکنند.
دعوت خاتمی و موسوی طی روزهای گذشته از جریان منتسب به خود، مؤید این نگاه
است که سناریوی دعوت و بهرهبرداری از این فضا، نسخهای است که در دوره
جدید طراحی گردیده است تا «روغن ریخته را نذر امامزاده» کنند. حجم
تبلیغاتی رسانههای غربی که تا دیروز واقعیت خیرهکننده حضور مردم در نهم
دی را انکار میکردند و راهپیمایی 22 بهمن را به جهت هراس مردم از برخی
درگیریهای خودساخته و ذهنی، مبنایی برای حضور اندک مردم دراین مناسبت ملی
و انقلاب تبلیغ میکردند و مرتب بر شیپور جنگ روانی علیه انقلاب در دومین
سال دهه چهارم انقلاب مینواختند، این سؤال را در ذهن متبادر میکند که
چه اتفاقی افتاده است که عناصر فتنه در کنار رسانههای دشمن، همه تلاش خود
را مصروف میکنند تا راهپیمایی 22 بهمن راعرصهای معرفی کنند که آنها
آفریننده آن خواهند بود؟ آیا میتوان تصوری جز شکست آنها از افراطیگری در
این مرحله و مصادره حرکت توفنده مردم به نفع جریان شکست خورده داشت!
2-
تدارک نمادهای مراسم 22 بهمن که از قضا در سهرنگ سبز، سفید و سرخ که نماد
پرچم جمهوری است و همواره حجم انبوهی از تبلیغات محیطی و بصری مراسمات و
راهپیماییها را به خود اختصاص داده است و اوج آن را هر سال در راهپیمایی
22 بهمن شاهد هستیم، مبنایی برای سوءاستفاده جریان فتنه شده است. آنها به
درستی میدانند که نمادهای ملی که بخشی از آن در قالب بادکنک، چتر،
پلاکارد و... تولید و در اختیار مردم است، نمیتواند دربرگیرنده جمعیتی
باشد که هیچگاه با این جریان در طول این چند ماه همراهی نکردهاند.
بنابراین دستاویز قرار دادن چنین نمادهایی نمیتواند نشانگر ظرفیت آنها در
صحنه راهپیمایی 22بهمن باشد.
3-
طراحان سناریوی مصادره کننده راهپیمایی 22 بهمن در ابلاغ دستورالعمل خود
از این نکته غفلت کردهاند که نمیشود در بخشی از دستورالعمل ابلاغی،
اطمینان داد که در راهپیمایی شرکت کنید و خطری آنان را تهدید نمیکند و در
بخش دیگر تأکید شود که از پوششهایی استفاده کنید که انگشتنما نباشد و
امکان استتار نمادهای سبز را در درون پوشش داشته باشید. بالاخره حضور در
راهپیمایی 22 بهمن مخاطرهآمیز و تهدید کننده است یا هیچ تهدیدی متوجه
شرکتکنندگان نخواهد بود! گرچه مردمی که هر سال حضور در چنین مناسبت ملی و
انقلابی را برای خود یک تکلیف الهی میدانند، تحت تأثیر این القائات قرار
نخواهند گرفت و طرفداران جریان فتنه نیز به دلیل حضور چشمگیر ملت ایران با
علائم ملی و مذهبی، انگیزهای برای حضور و خودنمایی با علائم سبز اموی
نخواهند داشت.
4- نکته پایانی
اینکه لازم است جریان منتسب به موسوی، خاتمی و کروبی صف خود را در این
راهپیماییها مشخص کنند که در کدام سو قرار دارند. اگر آنها خود را با
راهپیمایان 22 بهمن ملت ایران تعریف میکنند، حتماً باید این سؤال را از
خود بپرسند که چه قرابتی بین دیدگاه، شعارها و رفتارهای آنها با تعداد
اندکی از تظاهرکنندگانی که در 18 بهمن با عنوان راهپیمایان ایرانیان مقیم
پاریس برگزار کردند، وجود دارد. اگر متعلق به این گروه نیستند و شخصیت خود
را با آن جماعت تعریف نمیکنند، چرا تصاویر آنها در بین آن عده اندک آن هم
در شرایطی که بر روی کلمه مقدس «الله» جمهوری اسلامی خط ضربدر گذاشته شده
بود و یا پرچم جمهوری اسلامی بدون نام الله در راهپیمایی حمل میشد، وجود
دارد؟ مگر میشود یک نفر هم اندیشههای خود را همسو با شعارهای مردمی
بداند که در روز نهم دی امسال از شعارهای تند، ساختارشکن و دینگریز تبری
جسته بودند و هم در قبال بهره گرفتن برخی افراد و احزاب تابلودار در غرب،
روزه سکوت – اگر نگوییم همراهی کامل – بگیرد و عمل آن جمع را تقبیح نکند.
مراسم
راهپیمایی 22 بهمن امسال از ویژگیهای خاصی برخوردار است و مردم این بار
نیز همچون راهپیمایی نهم دی از حقانیت جمهوری اسلامی، انقلاب شکوهمند
خمینی کبیر و رهبریهای داهیانه حضرت آیتالله العظمی خامنهای حمایت
خواهند کرد و بر همه سناریویهای فتنه سبز و سرپلهای خارجی آنها خط بطلان
خواهند کشید.
حجتالاسلام
جناب آقای سید حسن خمینی، نوه گرامی امام(ره) طی ماههای اخیر با سکوت و
صحبت خود، مواضعی را به نمایش گذاشته که گرچه برای خود ایشان محترم است
اما این مواضع مورد انتقاد بسیاری از نیروهای انقلابی و ارزشی قرار دارد.
این انتقادات البته به حرمت خانواده امام(ره) عمدتاً در محافل خصوصی بیان
شده و کمتر شکل علنی به خود گرفته است اما طبیعتاً با ادامه مشی آقای
سیدحسن، چنین انتقاداتی بیش از این تاب مستوری نخواهد داشت.
روز
گذشته نامهای از آقای سیدحسن خمینی به رئیس سازمان صدا و سیما منتشر شد
که جای تأمل جدی دارد و نمیتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد. وی در
نامه خود خطاب به مهندس ضرغامی، با اشاره به برنامه تلویزیونی«شاخص» که در
آن اظهارات صریح حضرت امام(ره) درباره گروهک منافقین و بنیصدر منتشر شده،
آورده است: «چنانکه از منابع موثق شنیدهام برنامهای تحت عنوان شاخص در
تلویزیون پخش میشود و به گونهای غیرصادقانه و تحریفآمیز شخصیت جامع
عارف کامل و مهربان و رهبری مقتدر امام خمینی (ره) را مخدوش نموده است.»
نگارنده
به عنوان شخصی که طی شبهای اخیر برنامه «شاخص» را دنبال کردهام واقعاً
از این اظهار نظر آقای سیدحسن خمینی متعجب شدم. اولین ایراد به آقای سید
حسن خمینی این است که برنامهای را که ندیده بر اساس قضاوت دیگرانی که
«منابع موثق» نامیده، به چالش کشیده است. ای کاش ایشان همه قسمتهای
برنامه «شاخص» را که به ابعاد مختلف شخصیت امام(ره) میپردازد، میدیدند
و بعد قضاوت خود را بیان میکردند.
البته میتوان حدس زد که کدام بخش
برنامه «شاخص» مورد انتقاد آقای سید حسن خمینی قرار گرفته است. همان بخشی
که وی از آن به عنوان مشابهتسازی تاریخی یاد کرده است. یعنی مواضع قاطع
امام(ره) در برابر بنی صدر و منافقین!
اتفاقاً آن منبع موثقی که به
آقای سیدحسن خمینی اطلاع داده، خوب مطلب را دریافت کرده است. قاطبه مردم
نیز با دیدن آن مواضع امام(ره) در برابر جبهه منافقین، ناخودآگاه ذهنشان
به فتنه اخیر و منافقین جدید معطوف شد. حجتالاسلام سیدحسن خمینی اتفاقاً
باید با خود فکر کنند که چرا مردم با دیدن آن صحنهها در تلویزیون و آن
عتابهای امام(ره) علیه جبهه منافقین، تصویر ایستادگی نظام و رهبری
انقلاب در برابر فتنه منافقین جدید را در ذهن خود ترسیم میکنند؟
جناب
سیدحسن خمینی حق دارند مشرب و تفکر سیاسی خود را داشته باشند و حتی آن را
ظهور و بروز دهند اما جسارتاً حق ندارند امام و اندیشههای ایشان را
سانسور کرده و تصویری دلبخواهی از امام(ره) به جامعه ارائه کنند. نوه
امام(ره) به درستی تأکید کرده که امام شخصیتی جامع بودهاند اما چرا خود
وی میخواهد بخش عمدهای از شخصیت امام(ره) یعنی قاطعیت ایشان در برابر
جبهه نفاق و التقاط را – که بخشی از تاریخ انقلاب نیز هست – کتمان کنند؟
جناب
حجت الاسلام سید حسن خمینی که در زمان حیات امام(ره) دوران کودکی و
نوجوانی را طی میکردند احتمالاً تصویری صرفاً عاطفی از آن پیرفرزانه در
ذهن دارند که علی القاعده آحاد ملت ایران نیز به این وجه شخصیت امام(ره)
واقفند؛ اما نمیتوان وجه «جلال» امام را نادیده گرفت و صرفاً به «جمال»
پرداخت؛ وجه جمالی که اتفاقاً در همین برنامه «شاخص» در پیوند عاطفی بین
امام (ره) و امت و روحیه مردمی و عارفانه و زاهدانه آن پیر سفر کرده به
نمایش گذاشته شد.
تصویری که آقای سیدحسن خمینی قصد دارند از امام(ره)
ارائه نمایند تصویری زیبا اما خنثی است. آدم ناخودآگاه یاد روزنامههای
عصر اصلاحات میافتد که در شمایل حضرت علی (ع) در دستان آن حضرت به جای
ذوالفقار، دسته گل گذاشته بودند! عطوفت و رحمانیت علی(ع) شهره عالم است
اما آیا میتوان ذوالفقار را از دست اسدالله الغالب گرفت؟ آیا میتوان
تصویری سانسور شده از شیر بیشه شجاعت و فاتح بدر و حنین به دست داد؟
امام
(ره) مرجعی عالیقدر، فقیهی عارف، فیلسوفی مبرز و حتی شاعری لطیف منظر
بودند اما آنچه که امام(ره) را امام(ره) کرد، مجاهدت و مبارزه عظیم ایشان
در برابر جبهه استکبار و استبداد و نفاق و تشکیل جمهوری اسلامی مبتنی بر
آموزههای سیاسی اسلام و تشیع بود. هیچ کس منکر ابعاد ذیقیمت شخصی و
معنوی امام(ره) نیست اما قلهای که نام خمینی بر فراز آن میدرخشد، «ولایت
فقیه» به مثابه یک نظریه اصیل اسلامی است که بر مبنای آن، دین از حوزه
عبادات فردی به حوزه اجتماعیات و سیاست وارد میشود. امام برای تحقق این
اصل اصیل سالها مبارزه کرد، خون دل خورد، تبعید رفت، با آمریکا و
اسرائیل و شاه و صدام و منافقین درافتاد و هیچ گاه از اصول خود در برابر
این جبهه عقبنشینی نکرد. ذوالفقار خمینی(ره) را نمیتوان با تحریف و
سانسور در غلاف کرد و تصویری دیگرگونه از ایشان ترسیم کرد.
جناب آقای
سیدحسن خمینی به خاطر بیاورند این امام راحل (ره) بود که میفرمود: «نباید
به خاطر رضایت چند لیبرال خودفروخته، به گونهای اظهار نظر کرد که
حزبالله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی از مواضع اصولیاش عقبنشینی کرده
است.»
هم ایشان بود که اظهار نگرانی میکرد که میترسم ده سال بعد
عدهای بنشینند و بگویند حکم سلمان رشدی مغایر با اصول دیپلماتیک بوده است!
و
اما یک سؤال جدیتر این است که جناب حجتالاسلام سید حسن خمینی طی این همه
سالها که عناصر مطرود امام(ره) علیه ایشان قلمفرسایی میکردند چرا احساس
وظیفه برای نامه نگاری نکردند؟ چرا ایشان و مؤسسات تحت نظرشان در پاسخ به
آن همه اتهامی که در قالب خاطرات آقای منتظری به امام(ره) وارد شد و در
تمامی سایتهای ضدانقلاب منتشر گردید موضعی چنین قاطع اتخاذ نکردند و
بلکه برعکس مریدان آقای منتظری را در مؤسسات مسما به نام امام(ره) بر صدر
نشاندند؟ آیا انتشار فیلم مواضع امام(ره) در برابر منافقین و بنی صدر که
واقعیت مسلم تاریخی است چهره امام را مخدوش میکند یا آن خاطرات کذایی و
کذب آقای منتظری که در سرتاسر آن، از امام(ره) چهرهای خشن و بی منطق و
دیکتاتور ارائه میشود؟ این تذهبون جناب سید حسنآقا؟