نقش مدیریتی مقام معظم رهبری در مواجهه با فتنه؛ قسمت اول - رهپویان
سفارش تبلیغ

نقش مدیریتی مقام معظم رهبری در مواجهه با فتنه؛ قسمت اول

برخی بر این باورند که تهدید یک مفهومی مربوط به حوزه خارجی است که در نتیجه  کشمکشها و منازعات سیاسی، فرهنگی، امنیتی و نظامی بین کشورهاو بازیگران خارجی شکل می گیرد و هدف آن تحمیل اراده یک یا چند بازیگر خارجی بر یک کشور است و ترجیحا از سطح خرد، یعنی تغییر رفتار طرف مقابل بطور کلی و یا نسبت به سیاستی خاص شروع می شود  تا سطح کلان که براندازی یک رژیم سیاسی را شامل می شود. براین اساس، تهدید ممکن است نظامی، سیاسی- امنیتی، اقتصادی یا فرهنگی باشد.

براساس این دیدگاه، فتنه مفهومی مربوط به حوزه داخلی است که معطوف به مناقشات بین افراد، گروهها و جناحهای قدرت در یک کشور است و ترجیحا بر منازعه قدرت سیاسی تاکید دارد. هدف طرف‌های مناقشه در فتنه نیر تحمیل اراده خود بر دیگری است که غالبا یک طرف بر حفظ وضع موجود و با معیار  قانون اساسی و قوانین موضوعه و همچنین فرهنگ و ارزش‌های حاکم بر جامعه تاکید دارد و طرف دیگر بدنبال تغییر وضع موجود به طور کلی و یا نسبت به پدیده و سیاستی خاص است.  

البته اگر تحولات چند دهه اخیر را در ایران و بسیاری از کشورها که منازعات داخلی منجر به فروپاشی نظام و جابجایی قدرت سیاسی شده است، نگاه کنیم در می یابیم که یک الحاقی بین داخل و خارج صورت گرفته است و در جریان فتنه، عناصر و بازیگران، اهداف، ابزار و روش‌ها به صورت کم شدت و یا پر شدت با یکدیگر پیوند خورده اند. 

انقلاب اسلامی از بدو پیروزی تاکنون تهدیدات و فتنه های زیادی را پشت سرگذاشته است که بخش عمده‌ای از آن در دهه اول رخ داد و توسط امام خمینی مدیریت شد. در دهه دوم و سوم نیز تهدیدات و فتنه ها با مختصاتی جدید از حیث بازیگران، راهبردها و اهداف، ابزار و شیوه ها، روبرو گردید که با درایت و هوشمندی رهبر انقلاب اسلامی مدیریت گردید.

این نوشتار، از میان تهدیدات و فتنه های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و نظامی دو دهه اخیر، به دو فتنه 78 و 88 می‌پردازد و تلاش می شود نقش و مدیریت امام خامنه ای در مواجهه با آنها را بازخوانی نماید.

نحوه مواجهه رهبری با فتنه ها را می توان بر پایه یک مدل مرحله ای ترسیم نمود که از سیره امام علی(ع) وشیوه امام خمینی در برخورد با فتنه پیروی می کند. این پنج ضلع عبارتند از:

1)       تذکر،  روشنگری  و بصیرت افزایی

2)       بردباری و مدارا که مبتنی بر سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی است و تلاش برای آرام کردن اوضاع از طریق مذاکره و ایجاد فرصتهای قانونی برای حل و فصل مناقشه

3)       نکوهش و سرزنش و هشدار نسبت به موضوع و آثار و پیامدهای آن

4)      جدا کردن صف مردم و یا کسانی که فریب خورده‌اند از صف فتنه‌گران

5)      برخورد شجاعانه، قاطع و انقلابی با جریان فتنه و فتنه گران  

مواجهه مقام معظم رهبری با فتنه 88 را باید در دو مقطع قبل و پس از 22 خرداد مورد بازخوانی و بررسی قرار داد:

مقطع اول را می توان یک دوره ده ساله از 78 تا 88 ترسیم نمود که دو بخش دارد.

بخش نخست مربوط به سالهایی می شود که فتنه 78 فروکش کرد اما پس لرزه های آن همچنان ادامه داشت. کشور تا پایان دوره دوم خرداد همچنان در یک کشمکش مداوم بسر می برد. دلیل اصلی آن نیز این بود که جریانی که فتنه 78 را خلق کرد با همان رویکرد سکولاریستی، نه تنها در عرصه قدرت سیاسی کشور همچنان مسلط بود بلکه مجلس ششم را نیز در اختیار داشت.

بخش دوم دوره نیز به سالهای 84 تا 88 باز می گردد که این جریان و رویکرد آنها مورد قهر و تنبه ملت ایران قرار گرفتند و از عرصه های قدرت کنار زده شدند. آنها راهبرد اصلی خود برای بازگشت به عرصه قدرت سیاسی را (آنطور که تئوریسینهای آن عنوان کردند)، ائتلاف فراگیر از همه گروهها و جریانهای مخالف و آسیب دیده از رقابت 84 و همچنین تقابل و تخریب گفتمان جدید حاکم یعنی اصولگرایی قرار دادند. از این رو از همان ماههای اول حاکم شدن جریان اصول گرایی، اقدامات تخریبی آغاز گردید.

 در این مقطع محورهای مهم راهبردهای رهبری، روشنگری، بصیرت افزایی و در مواردی هشدارها لازم به عامه مردم، خواص و نخبگان، گروهها و جریانهای سیاسی و مسئولان سطوح مختلف نظام بود. معظم له تدابیر حکیمانه ای را برای تبدیل شدن گفتمان اصیل انقلاب و امام خمینی به یک مطالبه عمومی و فوری اتخاذ نمودند. به نظر می رسد از میان نامزدهای انتخابات 84، تنها احمدی نژاد بود که تحلیل و درک واقع بینانه ای از شرایط در حال تغییر داشت. او که خود را فرزند همین گفتمان می دانست، رویکرد و شعارهای انتخاباتی خود را بر پایه همین مطالبه عمومی که تدبیر رهبری بود قرار داد و نتیجه رقابت را به سود خود رقم زد. مقطع دوم نیز از 22 خرداد شروع می شود که شیوه های مواجهه آن خواهد آمد.

 بحرانی نشان دادن کشور یکی از سناریوهایی بود که از ماهها قبل از انتخابات نهم در دستور کار قرار داشت تا بتواند بستری برای فعال شدن زنجیره های بعدی را فراهم کند. مجید انصاری در همایش «بودجه 87، چالشی نو برای دولت نهم»(02/10/86) ادعا می کند: تمام حس‌گرها از سوی کارشناسان سیاسی و غیر سیاسی، اصولگرا و اصلاح طلب و نیز در مجمع تشخیص مصلحت نظام آژیر خطر را به صدا در آورده‌اند که فاجعه‌ای در راه است ولی تمام این مسائل از سوی دولت با برچسب زدن و اتهام زدن به افراد پاسخ داده می‌شود. وی معتقد است که "اقتصاد کشور به دلیل بی‌توجهی دولت به هشدارهای کارشناسان و اقتصاددانان به نقطه خطرناکی رسیده است". وی می افزاید: " جامعه ما دچار آسیب‌‏هایی شده که اگر دیر اقدام کنیم اساس نظام را دچار مشکل می‌‏کند".

سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق کشورنیز وضعیت کشور را بحرانی می داند و در گفتگویی با روزنامه اعتماد می گوید: مساله فوری لزوم تغییر وضع کنونی است که اگر تغییر نکند همه زیان می کنند. برادر وی محمدرضا خاتمی عضو ارشد حزب مشارکت شرایط کشور را با دوره حمله مغول مقایسه کرده می گوید: اگر حمله مغول توانست این ملت را از پای درآورد، شرایط فعلی هم می تواند این ملت را تسلیم خود کند.  امروز ملت اصلاح طلب ایران رییس دولتی می خواهد که از شنیدن نام دمکراسی دچار تهوع نشود!

غلامحسین کرباسچی دبیر کل کارگزاران با بحرانی توصیف کردن کشور معتقد است: "با اشتباهات دولت ایران، کشور با بحران جدی مواجه شد و اجماع جهانی علیه ما شکل گرفت و که آثار آن هر روز مشخص‌‏تر می‌‏شود. اگر در سطح ملی تمام دلسوزان از همه جناح‌‏ها خطر را احساس و نیاز به اقدام جدی را حس کنند، به تشکیل دولت وحدت ملی روی می‌‏آورند".

میرحسین موسوی نیز در جمع دانشجویان دانشگاه آزاد تهران دلیل حضور خود در انتخابات دهم را وضعیت مخاطه آمیز کشور عنوان نموده می گوید: من اگر در این 20 سال سکوت کرده بودم به این دلیل بود که احساس خطر نکرده و وارد مسایل سیاسی نمی شدم اما اکنون و به خاطر وقایعی که در 4 سال اخیر اتفاق افتاده و هزینه های نظام را زیاد کرده است احساس خطر کرده و آمده ام به شکلی که تا آخر ایستاده ام و دیگر سکوت نخواهم کرد.

 امام خامنه ای در قبال این سناریو، واکنش نشان داده، فرمودند: انسان احساس می‌کند که در بین آنچه که امروز گفته می‌شود، بی‌انصافی‌هایی صورت می‌گیرد. اگر کسی برای آینده کشور، برای حل آنچه که معضلات کشور می‌نامند، برنامه‌ای دارد، حرفی دارد، آن حرف را بیان کند... تخریب‌کردن دولت، هیچ مصلحت نیست و جزو کارهای صحیح اسلامی نیست.

رهبر فرزانه انقلاب با ابراز "نگرانی از رائج شدنِ اخلاق بی‏انصافی در جامعه" تاکید فرمودند: "بایستى از اسلام براى عمل خودمان، براى رفتارهاى خودمان، براى موضعگیرى‏هاى خودمان درس بگیریم و بدانیم بقاى نظام اسلامى، برکات الهى، تفضلات و رحمت الهى تا وقتى است که ما پایبند و مقید باشیم. خدا که با ما قوم و خویشى ندارد....مواظب و مراقب خودمان باشیم؛ مراقب حرف‏زدنمان، مراقب اقدام‏کردنمان، مراقب تبلیغاتمان. این فضاى بى‏بندوبارى در حرف‏زدن، ... این‏ها چیزهایى نیست که خداى متعال از این‏ها به آسانى بگذرد. ...بعضى از ظلمها، بعضى از کارها هست که نتیجه و اثر آن، دامن همه، نه فقط دامن آن ظالم را مى‏گیرد.

این همه نسبت خلاف دادن به این و آن، تخریب کننده‏ی اذهان مردم است؛ واقعیت هم ندارد؛ خلاف واقع هم هست. بنده که از همه‏ی این آقایان اوضاع کشور را بیشتر می‌دانم و بهتر خبر دارم، می‌دانم که بسیاری از این مطالبی که بعنوان انتقاد درباره‏ی وضع کشور و وضع اقتصاد و اینها می‌گویند، خلاف واقع است؛ اشتباه می‌کنند. ان‏شاءاللَّه اشتباه است»



کلمات کلیدی : نقش مدیریتی مقام معظم رهبری در مواجهه با فتنه؛ قسمت اول
Share |
-----------------------------------------------------------------------------------------------