هشت دلیل دو پهلوگویی برخی خواص - رهپویان
سفارش تبلیغ

هشت دلیل دو پهلوگویی برخی خواص

صراحت در مواضع از ویژگی‌های یک جامعه انقلابی است. اصولاً کسانی که در
طول تاریخ مواضع شفاف نداشتند از ویژگی‌های انقلابی نیز تهی بوده‌اند و در
بهترین حالت، به دنبال اصلاح امور در قالب رفرم و تغییرات بوده‌اند.
دوپهلوگویی فرایند تصمیم‌سازی را زمین‌گیر و چشم‌انداز تحولات را مبهم
می‌کند. در جامعه ایران رک‌گویی یک ویژگی پذیرفته شده و اجتماعی است.
معمولاً افرادی که صراحت در اعلام مواضع ندارند،‌جایگاه اجتماعی مناسب نیز
ندارند.
اصولاً مردم ایران و خصوصاً جوانان به دنبال کسانی هستندکه صراحت لهجه و
شفافیت در مواضع داشته باشند( حتی اگر مواضع آنان اشتباه باشد). خاتمی به
خاطر دو پهلوگویی جایگاه اجتماعی خود را از دست داد. ادبیاتی مانند
«تندروان دو جناح»،«عقلای دو جناح»، «عده‌ای که حرفی برای گفتن ندارند پشت
سر رهبری جمع شده‌اند و عده‌ای که حرفی برای گفتن ندارند پشت سر
رئیس‌جمهور جمع شده‌اند.» بخشی از سخنان دوپهلوی خاتمی است.
موسوی نیز در بدو ورود به گود انتخابات اینگونه مشی می‌کرد«اصولگرای
اصلاح‌طلب هستم» یا عدم اعلام موضع شفاف ایشان نسبت به نهضت آزادی و تجدید
نظرطلبان، مشکلات جدی را برای ایشان ایجاد کرد. در عرصه انتخابات نیز
معمولاً کسانی برگزیده می‌شوند که رومی بودن یا زنگی بودن آنها برای مردم
به اثبات رسیده باشد.
اصولاً روح انقلابی بودن با روح محافظه‌کاری قابل جمع نیست و پذیرش
اجتماعی نیز به دنبال نخواهد داشت. دوپهلوگویی دلایل متفاوتی دارد که
می‌توان به بخشی از آن اشاره کرد.
1 - حس برتری جویی: معمولاً افرادی که خود را فراتر از متن می‌دانند و
احساس جایگاه فرامرجعی می‌کنند شأن خود برای حل مسائل تنش‌زا در فضای قطبی
شده را در این می‌بینند که با سکوت از کنار مسأله عبور کنند و از عباراتی
نظیر «باید عاقلانه عمل کرد»،«باید دو طرف کوتاه بیایند» و «گذشت نمایند»
استفاده می‌کنند. این عبارات معمولاً در فضای خنثی و بدون توجه به مقصر
بودن صورت می‌گیرد.
2-رد دو طرف: بعضی از افراد که مرجعیت اجتماعی نیز دارند. به خاطر ارتقای
مرجعیت خویش دو طرف را رد می‌کنند و اگر در موضع دین قرار گرفته باشند،
فضا را فضای باطل - باطل می‌بینند. لذا هر گونه هزینه‌کرد را بی‌فایده و
خسران می‌دانند و ثبت تاریخی ورود خود به ماجرا را در تاریخ آیندگان
نمی‌پسندند و حاضر نیستند درماجرای مد نظر نامی از آنان ثبت شود.
3-عدم پذیرش از دو طرف: بعضی مواقع خواص علاقه‌مند به حضور، در متن مشکلات
و بحران‌ها هستند و این توان را در خود حس می‌کنند اما می‌دانند که دو طرف
ماجرا مرجعیت آنان را قبول ندارند. اما در مقابل فشارها جهت ورود به
مسأله، بهانه‌های دیگری را ارائه می‌دهد و عدم اقبال به خود را در ذیل
دلایل دیگر مخفی می‌کند.
4-امتیازگیری از دو طرف یا یک طرف: برخی از خواص فرصت طلب هستند و برای
ورود به حل مسائل به تعلل آگاهانه روی می‌آورند. زیرا زمینه و زمان را
برای مطالبات یا فراموش شده خویش مناسب می‌بینند یا مسائلی که سال‌های
متمادی وی را رنج می‌داده به پدیده جدید گره می‌زنند تا بتواند از بستر
موجود کلاهی هم برای خود بدوزند. «هزینه نه فایده» راهبرد فرصت طلبان در
چنین مواقعی است.
5- آلودگی: بعضی از نخبگان به خاطر نقاط ضعفی که دارند به رغم انتظار
عمومی، شخصاً احساس مرجعیت نمی‌کنند بدین معنی که از فاش شدن اسرار
احتمالی در فرایند ورود به مسأله نگران هستند یا خود در بستر سازی پدیده
معضل شده متهم هستند. یا یکی از طرفین ماجرا، پشت پرده‌ای از وی سراغ
دارد. چنین افرادی اجازه ورود به مسائل را به خاطر بالا رفتن هزینه آن
نمی‌پذیرند.
البته دلایل حاشیه‌ای برای طلب معافیت از ورود به حل مسأله ارائه می‌دهند تا مشکل اصلی آنان به سوء‌ظن اجتماعی تبدیل نشود.
6-کیش شخصیت: بعضی مواضع خواص، صلاحیت و مرجعیت ورود به حل مسأله را دارند
و می‌توانند از مواضع دو پهلو مبری باشند. اما علاقه‌مند به رفت و آمد
زیاد به سوی خویش هستند. علاقه به التماس کردن دیگران دارند. باید از وی
زیاد خواهش کنند، حتماً پای وی را ببوسند و او را فرشته نجات بخوانند. در
این صورت احتمال دارد با شیبی ملایم وارد صحنه شوند.
7- علاقه‌مند به حفظ وضع موجود: بعضی مواقع پدیده‌های عارض شده برای
عده‌ای هم مهلک و در حد بحران است. اما عده‌ای هنر آن را دارند که با حفظ
وضع موجود نتیجه‌ای بگیرند که از زاویه دید دیگران قابل رؤیت نیست. «مهار
دوگانه»، «حذف دوگانه»، «تولید‌جریان سوم» از جمله پس زمینه‌های ذهنی برای
عدم حل مسأله و دو پهلو گویی است. تبدیل تهدید عمومی به فرصت شخصی غایت
این نگاه است.
8- آگاهی از بی‌تأثیر بودن ورود به مسأله: بعضاً این امکان وجود دارد که
طرفین ماجرا مرجعیت یک فرد یا گروه را برای حل مسأله می‌پذیرند. اما خود
وی با تحلیل پدیده و معضل بوجود آمده حل آن را دور از دست و غیر قابل تصور
می‌داند و نتیجه محور به حرکت احتمالی خود نگاه می‌کند. ترس از شکست در حل
مسأله و بی‌خاصیت شدن مرجعیت، باعث عدم ورود به حل مسأله می‌شود بنابراین
برای فرار از پاسخگویی به مطالبه اجتماعی از خویش به دو پهلو گویی روی
می‌آورند. حتی در انتخابات ریاست جمهوری نیز این مسأله کاملاً روشن است.
افرادی که مواضع دو پهلو دارند یا درصدد رد و نقد دو جناح کشور به صورت
همزمان هستند با شکست مواجه شده‌اند. آقایان ری شهری، هاشمی رفسنجانی و
محسن رضایی که با نگاه اعتراضی به دو جناح یا با هیبت فراجناحی وارد عرصه
شدند، نمونه‌هایی از این شکست است.

کلمات کلیدی :
Share |
-----------------------------------------------------------------------------------------------