اردیبهشت 1389 - رهپویان
سفارش تبلیغ

توسعه فرهنگی، امنیت ملی و ضرورت ها

به بهانه «روز جهانی توسعه فرهنگی»
مقدمه
امروزه هدف غایی و در حد کمال هر حکومت و هدیه گران سنگ دولتمردان به ملت خود «امنیت ملی» است. همه کارگزاران واحدهای سیاسی نهایت تلاش خود را معطوف می دارند تا امنیت ملی که چتری ایمن و گسترده بر تمام دغده ها، فعالیت ها، توسعه و پیشرفت در تمام جنبه های زندگی است را به ارمغان آورند؛ چرا که بدون شک امنیت شغلی، بازرگانی، تولید، کشاورزی، صادرات، سرمایه گذاری بخش خصوصی و خارجی، تحصیل علم، پایداری جمعیت، امید به زندگی، بهداشت، آسایش و... در گرو برقراری امنیت ملی است. در بخش بین المللی و منطقه ای نیز امنیت ملی زیرساختی بی بدیل برای دفع هرگونه فتنه و طمع خارجی است.
مردم و ملت ها نیز بزرگترین آرزو و آمالشان برقراری امنیت ملی است. در میان مؤلفه های خاستگاه امینت ملی برخی از مؤلفه ها نقش برجسته داشته و سهم مهمی در کسب، تثبیت و توسعه آن دارد. مؤلفه هایی مانند جمعیت، نظام سیاسی، منابع، مراتع و معادن، موقعیت ژئوپولیتیکی و سرزمینی، دیپلماسی پویا و وسیع و... می تواند بخش بزرگی از قدرت ملی را رقم بزند.
اما در واقع آنچه نقش مهمتر و زیربنایی در کسب امنیت ملی دارد عبارت است از انگیزه، اراده، تلاش، ایدئولوژی، باورهای دینی، عشق به داشته های ملی و میهنی در فرد فرد ملت که از آن به «فرهنگ» یاد می کنیم.
به عبارتی؛ پویایی و تقویت فرهنگ ملی به طور کاملاً مستقیم نقش مؤثری در برقراری امینت ملی دارد و اگر تلاشی در پایداری امنیت ملی صورت می گیرد در واقع تلاش در پایداری و تعمیق فرهنگی آن جامعه می شود.
از این تعمیق فرهنگی به توسعه فرهنگی نیز یاد می شود که به جا است به مناسبت 21 می/31 اردیبهشت که «روز جهانی توسعه فرهنگی» نامگذاری شده است قدری صحبت کنیم.


توسعه فرهنگی (Cultural Development)
توسعه فرهنگی را در علوم فرهنگی اینچنین تعریف کرده اند:
«ارتقا و اعتلای زندگی فرهنگی جامعه و دستیابی به ارزش های متعالی فرهنگی؛ نیز، کارآمدی یک فرهنگی در پاسخگویی به نیازهای فرهنگی، معنوی و مادی انسان ها.» (مفاهیم و نظریه های فرهنگی/سید رضا صالحی امیری)
از این منظر توسعه فرهنگی محملی برای تعمیق باورها و ارزش های دینی، گرامیداشت آیین و مراسم ملی، تعظیم شعائر اسلامی است و به بیانی توسعه معنویت و روحانی زیستن حد اعلای مفهوم توسعه فرهنگی است.
با این وصف مشخص می شود توسعه فرهنگی ارائه راه هایی برای زندگی بهتر مادی و معنوی هم به لحاظ مادی و هم به لحاظ معنوی است. لذا می توان ادعا کرد توسعه فرهنگی گام نهادن برای عمق بخشی به فرهنگ بومی و دینی هر ملت و تثبیت هویت ملی مردم آن جامعه در راستای نیل و تقویت امنیت ملی است.


توسعه فرهنگی و تقویت هویت ملی
همانطور که در وصف و تبیین فرهنگ مشخص گردید هویت بخشی به یک ملت فقط از طریق بازخوانی، ترویج و تبلیغ ارزش های فرهنگی آن ملت امکان پذیر است. به اذعان کارشناسان فرهنگی هویت ملی به آحاد افراد یک ملت روح نشاط و تعهد می دمد و به شکل معجزه آسایی باعث رشد و ارتقاء سطح اراده و انگیزه آن ملت می شود.
این مهم به گونه ای کاملاً لازم و ملزوم و مکمل یکدیگرند. یعنی از یک طرف هویت ملی وابسته به نهاده های فرهنگ و مواد فرهنگی یک ملت است و از سویی دیگر فرهنگ قوی و مبتنی بر آموزه های دینی و استوار بر پایه های آداب و سنن ملی میهنی یک جامعه بدون شک موجب هویت ملی می شود. این بدان معنا است که شناخت، ترویج، انسجام، اتحاد، رشدیافتگی و کارآیی مواد و عناصر فرهنگی قوام و استحکام قابل وصفی به هویت ملی می دهد و این مهم صرفاً با توسعه فرهنگی به دست خواهد آمد. به بیان دیگر هر چه هویت ملی بر پایه های محکم توسعه فرهنگی گام نهد هویت بخش تر، مستحکمتر، کم آسیب تر و در نهایت هویتی الهام بخش خواهد بود.


توسعه فرهنگی و امنیت ملی
با نگاهی کل نگرانه به فرهنگ به روشنی مشخص است که فرهنگ حوزه ای فرابخش است که سایر حوزه ها را از جمله سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی را در خود جای داده است. از اینرو لازم است همه بخش ها و عرصه های سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی از توسعه فرهنگی تأثیر پذیرند تا خود نیز با بهره مندی از توسعه فرهنگی در مسیر امنیت ملی قرار گیرند. این بدان معنا است که حیات، قوام، پویایی، استمرار و مولد بودن توسعه سایر بخش ها وابستگی مستقیمی با توسعه فرهنگی دارد. شاید علت آن هم این باشد که موضوع توسعه فرهنگی انسان است و بر اساس شعار یونسکو « انسان سالم محور توسعه پایدار » (10 اکتبر 2009) ضروری است ابتدا توسعه فرهنگی صورت پذیرد و انسان ها به عنوان عوامل اصلی توسعه، به هویتی استقلال بخش دست یابند و اصطلاحاً سالم تلقی گردند.
از آنجا که حصول امنیت ملی نیازمند انسان هایی با هویت ملی و فرهنگی ملی می باشد، مقتضی است توسعه فرهنگی به عنوان الگو و اسوه ای همه جانبه تبیین، تشریح و نهادینه گردد.

توسعه فرهنگی در سایه نظریات فرهنگی
در دهه های اخیر که نظریات فرهنگی مختلفی ظهور و بروز کرد بیم آن رفت که فرهنگ نتواند پاسخگوی خوبی برای نظام تولید و اقتصاد، سیاست، روابط اجتماعی و حل معضلات اجتماعی باشد.
وقتی مارکس تعریفی روبنایی از فرهنگ ارائه کرد و القاء نمود که تولید و اقتصاد مبنای توسعه و امنیت خواهد بود، بخشی از نظام های سیاسی با الگوگیری از دیدگاه مارکسیستی به این عقیده اعتماد کردند. اما دیری نپایید معتقدان به مکتب مارکس نیز بین زیربنا (تولید و اقتصاد) و روبنا (نهادها فرهنگی) رابطه ای قائل شدند و اعتراف کردند فرهنگ هویت بخش به اقتصاد، به عنوان زیربنا خواهد بود و رمز تحقق روبنا نیز توجه به روابط انسانی و اجتماعی (فرهنگ) است.
همچنین ماکس وبر پس از تلاش های فراوان به این اعتقاد رسید که کلید اصلی مدرنیسم و صنعتی شدن «عقلانیت» است که معرف نفوذ عقل در کلیه ابعاد زندگی اجتماعی، سیاسی، فرهنگ و حقوق می باشد. لذا باورهای دینی سهم مهمی در نیل به نظام سرمایه داری دارد.
در نهایت نظریات متأخرینی صاحب شهرت چون مک لوهان مبتکر «دهکده جهانی»، ساموئل هانتینگتون صاحب نظر «برخورد تمدن ها»، فوکویاما ارائه کننده نظریه «پایان تاریخ» در پیچ و خم پاره ای از ابهامات، آزمون و خطا و عدم استقبال عمومی و بین المللی به ذهن تاریخ سپرده شد. در میان همین متأخرین نظریه انقلاب اسلامی با طراحی امام راحل عظیم الشأن(ره) به این اصل اشاره کرد که توسعه همه جانبه مادی و معنوی با توسعه فرهنگی میسر است. لذا دیگر نظریات فرهنگی را به یکباره از درجه اعتبار ساقط ساخت. توسعه فرهنگی ای هم که ایشان ابداع نمودند و شخصاً نیز به آن اصرار می ورزیدند فقط از مسیر فرهنگ دینی و اسلام ناب امکان پذیر بود.
بنابراین توسعه فرهنگی دیگر ابهامی را باقی نمی گذارد و همگان اذعان دارند که شروع و بقای هرگونه توسعه منوط به توسعه فرهنگی است.

روش های توسعه فرهنگی
با اذعان به اهمیت و ضرورت توسعه فرهنگی به عنوان مبنای امنیت ملی و هویت ملی، اینک لازم است برخی از روش ها یا شیوه های توسعه فرهنگی را نام برد. آنچه در ادامه می آید تمام روش های توسعه نیست و نمی تواند باشد؛ چرا که فرهنگ با آن گستردگی فراوان شیوه های فراوانی نیز برای توسعه دارد و در طول تاریخ وسایل و امکانات ساده، پیچیده، سنتی، مدرن و فوق مدرن متعددی خلق  و به کار گرفته شده است که در این مختصر نمی گنجد؛
1.    سیاستگذاری های فرهنگی و ترسیم بایدها و نباید های فرهنگی در راستای هدایت و نظارت بر جامعه
2.    برنامه ریزی فرهنگی به معنای بیان علمی نیازها و تعیین اقدامات مناسب
3.    آموزش و تعلیم مهارت های فرهنگی با تربیت مدیران و کارگزاران عرصه فرهنگ
4.    اطلاع رسانی و به روز نمودن اطلاعات فرهنگی در سطح جامعه
5.    پژوهش فرهنگی به معنای واقعی کلمه تا مرحله تولید علم
6.    سیاستگذاری بر اقتصاد فرهنگی و تصویب تعرفه های فرهنگی، عوارض و مالیات
7.    حقوق فرهنگی و ثبت مالکیت فکری، معنوی و فرهنگی

معیارهای کلان سنجش توسعه فرهنگی
اگر بخواهیم برآیندی از توسعه فرهنگی را در سطح جامعه به دست آوریم مسلماً به معیارهای سنجش دقیقی نیاز داریم. معیارهای سنجش توسعه فرهنگی را اینگونه تعریف می کنیم:
« معیارهایی که به وسیله آن می توان میزان تعمیق باورهای دینی، آشنایی با آداب، رسوم، مراسم و آیین های ملی، وضعیت عمومی جامعه در دفاع در برابر تهاجات، عمق بصیرت، آینده نگری را محک زد، معیارهای سنجش توسعه فرهنگی می نامیم.»
با این توضیح مشخص می شود معیار سنجش صرفاً عناصر معنوی با سنجش کیفی را مورد تأکید قرار می دهد، لذا محلی برای طرح عناصر مادی و کمیتی متصور نیست. از این رو کار بسیار حساس، دقیق و پیچیده پیش بینی می شود که مبتنی بر روش های علمی و تحقیقات آزمایشگاهی با لحاظ نمودن سنجش اثر و اثربخشی معیارهای توسعه فرهنگی است. همینجا ذکر این مطلب نیز مهم است که پژوهش و تولید علم در مسیر توسعه فرهنگی مهمترین معیارهای توسعه فرهنگی و سرمایه گذاری در توسعه فرهنگی است.
همچنین واضح است معیارهای نامبرده، معیارهای عمومی است که به صورت عمومی در سطح بین الملل و در همه جوامع مورد توجه است. لذا اگر بخواهیم توسعه فرهنگی را در کشور خودمان بسنجیم نیاز به بومی سازی، حذف و اضافه معیارهای دیگری است که در فرهنگ اسلامی و انقلابی ما مورد تأکید است.
1.    نظام آموزش و پروش: نظامی که از کودکی و نوجوانی به غنای فرهنگ دینی و ملی ما بپردازد و متون و مواد آموزشی آن در مسیر نهادینه کردن فرهنگ گام بر دارد.
2.    نظام آموزش عالی: منظور توسعه در انقلاب فرهنگی دانشگاه ها به ویژه رشته های علوم انسانی است. هر چند فرهنگ «ما می توانیم» باید در رشته های دیگر نیز سرلوحه باشد. ذکر این بدیهی لازم نیست که این توسعه فرهنگی در نظام آموزش عالی معیار فقط در کنار وحدت حوزه و دانشگاه قابل تعریف می باشد.
3.    میزان مطالعه و پژوهش: مطالعه و پژوهش، تولید علم و جنبش نرم افزاری همه از میزان شناخت آحاد جامعه نسبت به بهره برداری از متون علمی، متقن و دانش بنیان حکایت می کند.
4.    ارزش علم، سواد و سواد آموزی: ارزش علم و سواد آموزی امری غیر قابل وصف در فرهنگ است و اساساً سایر معیارهای توسعه به ویژه توسعه فرهنگی بر علم، سواد آموزی و آمار باسوادان جامعه تکیه دارد.
5.    تولید و مصرف مواد فرهنگی(کتاب، فیلم، موسیقی، هنرهای نمایشی، مجلات و....): کمیت و کیفیت تولید مواد فرهنگی از یک سو و از سوی دیگر استقبال و مصرف اثربخش مواد مواد فرهنگی نیز از معیارهای مهم توسعه فرهنگی است.
6.    ارتباطات: جهان امروز جهان ارتباطات است. اگر ارتباطات جامعه ای  رشد یافته باشد نشان از تعاملات و مشارکت فرهنگی، رونق گفتمان و ارتباطات انسانی و در نهایت توسعه یافتگی فرهنگی آن جامعه دارد.
7.    رواج وسایل و تکنولوژی ارتباطی مدرن: هر قدر جامعه ای با حفظ و تأکید بر اصول بتواند از وسایل تکنولوژی ارتباطی مدرن نظیر ماهواره، اینترنت، تلفن همراه و... بهره برداری کند، در حقیقت توانسته ابزار توسعه فرهنگی را بومی و در اختیار ملت خود قرار دهد.
8.    ساماندهی مراکز تاریخی فرهنگی: بدون شک در هر منطقه از جهان مراکز، ابنیه، اماکن و آثار تاریخی و باستانی وجود دارد. آنچه در توسعه فرهنگی نقش ایفا می کند ساماندهی این مراکز با معرفی، حفظ موجودیت، مرمت، تلاش برای ماندگاری و ترغیب جهت بازدید از آنها است. چیزی که امروزه از آن به صنعت گردشگری نیز یاد می شود.
9.    نظام خانواده: خانواده اولین، کوچکترین واحد اجتماعی است. در عین حال شکل و وضعیت نظام خانواده، استحکام و گرمی آنها، کاهش نرخ ازدواج های ناموفق و آمار طلاق، کاهش موالید ناخواسته، کاهش کودکان خیابانی و... در جوامع معیاری گویا در توسعه فرهنگی هر جامعه است.
10.    فرهنگ سیاسی: آنچه از فرهنگ سیاسی به عنوان معیاری برای توسعه فرهنگی می توان نام برد میزان درک و فهم و شعور سیاسی آحاد مردم از وقایع و حوادث سیاسی داخلی، منطقه ای و بین المللی است. بصیرت مردم جامعه از روابط سیاسی، قهر و آشتی های سیاسی، موضع گیری ها و هر آنچه در ادبیات سیاسی مطرح است و مردم نسبت به آن کنش و واکنشی دارند فرهنگ سیاسی است که نشان از توسعه یافتگی فرهنگی آن جامعه است.
11.    نظام و انضباط اداری، فرهنگ حرفه ای: به اجمال انضباط اداری و اصلاح بروکراسی اداری، اتوماسیون اداری، وجدان کاری، تکریم ارباب رجوع، سرعت و دقت عمل و... نشان از توسعه فرهنگی از یک جامعه دارد.
12.    فرهنگ ترافیک (عبور و مرور شهری و جاده ای): اگر جامعه ای به حدی از رشد و کمال عقلی رسیده باشد می تواند در صحنه ای مهم از جامعه با عنوان فرهنگ ترافیک نیز بدرخشد. کاهش آمار تصادفات، جانباختگان حوادث جاده ای و رانندگی، نظم عبور و مرور، کاهش صدور جرایم رانندگی، کنترل ترافیک، کاهش مصرف سوخت، احترام به قانون و... می تواند توسعه فرهنگی تلقی گردد.
13.    فرهنگ اقتصادی دانش بنیان و استقلال یافته (تولید و مصرف، صنعت): تولید متناسب با مصرف داخلی، مطابق با فرهنگ ملی، مبتنی بر ارزش های اسلامی نظیر صرفه جویی و قناعت که همانا از اقتصاد دانش و پژوهش بنیان نشأت می گیرد در راستای توسعه فرهنگی است.
14.    اهمیت بهره وری، بهینه سازی و صرفه جویی: بلوغ فکری در آحاد افراد جامعه نسبت به محدود بودن منابع، مواد خام و انرژی همگان را به سمت فرهنگی می برد که از آن به بهره وری و بهینه سازی تعبیر می شود. این مهم نیز جز با توسعه فرهنگی میسر نخواهد شد.
15.    تعمیق ارزش های ملی و میهنی (آداب، رسوم، آیین ها و...): احترام به آداب و رسوم و ارزش های ملی و میهنی و تلاش در حفظ آنها از هرگونه تحریف، تغییر، زدودن خرافه گرایی و... هم باید در ردیف توسعه فرهنگی قرار گیرد.
16.    رونق و رواج ارزش ها و مفاخر ملی فرهنگی (ادبیات، نجوم، طب، ریاضیات، علوم غریبه و...): اگر این مفاخر و ارزش ها شناخته شده و در دسترس همگان به ویژه نسل های نو قرار گرفته باشد باید به توسعه فرهنگی آن جامعه تبریک گفت.

معیارهای توسعه فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران
علاوه بر موارد فوق معیارهای ذیل نیز می تواند به طور خاص مورد تأکید نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران باشد؛
1.    پیروی از رهبری و ولایت فقیه و التزام علمی و عملی آحاد جامعه به نظام ولایت فقیه
2.    حضور در صحنه های انقلاب (انتخابات، راهپیمایی، دفاع مقدس، همیاری دولت و...)
3.    تعمیق باورهای دینی و اسلامی
4.    ارزش بودن دفاع سرزمینی متکی بر روحیه جهاد و شهادت به ویژه بین نسل جوان
5.    تعظیم شعائر اسلامی و پاسداشت مناسبت های دینی، ملی، مذهبی، انقلابی و میهنی
6.    روحیه خودباوری، استقلال و اعتقاد به « ما می توانیم.»
7.    پیشرفت علمی مبنتی بر دانش بومی و خودیافته
8.    رونق روحیه نشاط، امید و عشق به آینده

به هر حال توسعه فرهنگی از مؤلفه های اجتناب ناپذیر برای توسعه همه جانبه است. مدیران و مسئولان، کارگزاران و دولتمردان هر قدر نیاز به تقویت هویت ملی و به تبع آن خواستار پایداری امنیت ملی باشند ناگزیرند به توسعه فرهنگی ارج نهند.

توسعه فرهنگی شاید از جنبه های دیگری نیز دارای اهمیت باشد. مثلاً توسعه فرهنگی خود به خود میل به فرهنگ بیگانه و وارداتی را کاهش می دهد، یا آنکه توسعه فرهنگی از میزان تهاجمات فرهنگی می کاهد و حتی مردم جامعه به ویژه جوانان را به فرهنگ های دیگر بی علاقه می کند؛ اما آنچه قبل و بعد از همه اینها مهم است توسعه فرهنگی ملت را مفتخر به یک هویت وصف ناشدنی می کند.
روز جهانی توسعه فرهنگی فرصت خوبی است تا یک بار دیگر فعالان، طراحان و مجریان فرهنگی را در  عرصه های مختلف و در سازمان ها و شوراهای گوناگون، نهادهای علمی و دانشگاهی به ویژه حوزه علمیه به گفتمانی آرمان بخش رهنون سازد و اراده و انگیزه را همراه با همتی مضاعف به توسعه هر چه بیشتر فرهنگی با کار مضاعف ارتقاء بخشد.
جامعه ملی و دینی ما امروز از هر چیز بیشتر به توسعه فرهنگی نیاز دارد. چرا که راه رفته به سوی توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی در دولت های گذشته راهی جز به ترکستان نبود و با تأسف باید گفت فقط سرمایه های ما را به چوب هراج داد. امروز نیز هر چند ادبیاتی فرهنگی در سیاست های نظام طرح شده است اما این کافی نیست و برای تحقق آن آرمان های بلند فرهنگی تلاشی از جنس خود فرهنگ نیاز است.
از سویی زمان محدود، جامعه هدف نامحدود و دشمنی با فرهنگ روز افزون شده است. با مقایسه ای نه آماری و بلکه ذهنی می توان واردات فرهنگ بیگانه توسط نااهلان را مشاهده کرد و سعی مجدانه دشمن در صدور فرهنگ بی فرهنگی را به فرهنگ ما ملاحظه کرد. این روند طی دو دهه گذشته تا بدانجا پیش رفت که تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی و تهدید نرم جای خود را به «جنگ نرم» داد. این جنگ نرم اولین رزمایش خود را در سال 1388 و در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری اسلامی برگزار کرد و متأسفانه به بخشی از اهداف خود نیز نایل آمد. اینجاست که فریاد توسعه فرهنگی با تکیه بر فرهنگ ناب اسلامی معنا یافت و دلسوزان نظام را به عزم جدی در مقابله با این جنگ بیرحمانه و ناجوانمردانه بسیج کرد.
امید است به بهانه «روز جهانی توسعه فرهنگی» ما هر چه بیشتر به فرهنگ غنی ایرانی اسلامیان ارج نهیم. هر چند هر روز در انقلاب اسلامی ما، روز توسعه فرهنگی بوده است.



کلمات کلیدی : فرهنگ، توسعه، امنیت ملی
Share |
-----------------------------------------------------------------------------------------------

جوابیه

مدیر وبلاگ ناصحین 89
سلام علیکم
در پی اطلاعیه شماره 6 شما به نظر می رسد شما و دوستانتان از چند حالت ذیل خارج نیستید:
1. با داشتن اطلاعات کافی و اشراف بر اعتبار دستگاه های نظامی، بعید است از فعالیت های فرهنگی آحاد مختلف بسیج بی خبر باشید.
2. با آگاهی از تعداد کلانتری های شهر و پایگاه های بسیج، مطمئنم از تعداد برنامه های بسیج در موضوع ترویج حجاب و عفاف نیز مطلع هستید.
3. احتمالا هیجانی شده و در حاله ای از هیجان و احساسات زودگذر اقدام به صدور چنین اطلاعیه سخیفی نمودید.
4. یا شاید از آنهایی باشید که یکی به میخ می زنند و یکی به نعل!
5. و شاید یکی از معاندین باشید که در لباس دوست آمده اید.
6. احتمالا سعی در به هم زدن رابطه بین دو نهاد ارزشی و خدوم نیروی انتظامی و بسیج مستضعفین باشید.
7.
احتمالا خود را به کوچه علی چپ زده اید، چرا که به اذعان عزیزان ناجا بسیج
عامل مهمی در کشف، شناسایی، تعقیب باندهای فساد و ترویج بی حجابی بوده
است.
8. همچنین از مجروح و آسیب دیدن برادران و خواهران بسیجی در کنار خادمین
ناجا بی خبر نیستید. از نقش مهم بسیج در سایر فعالیت های فرهنگی هم مطلعید.
9. بسیج عزیز هم صرفا به فلسفه ذاتی و وجودی خود و از باب امر به معروف و نهی از منکر اقدام می کند نه از روی وظیفه!! بهتر است به 25 دستگاه متولی حجاب وعفاف بپردازید.
10.گمان می کنم می خواستید معروف شوید!!! اما معروف شدن راه های منطقی و اخلاقی دیگری هم دارد.
11. گمان می کنم خواستید آمار بازدید از وبلاگتان بالا برود.
12.
به هر حال بسیج با اطاعت پذیری از سلسله مراتب فرماندهی خود گوش به فرمان
فرماندهان سپاهی است و با این مزخرفات دچار هیجان و احساسات که شما درگیر
آن شده اید نخواهد شد.
در پایان من و همه بسیجیان عزیز حق مسلم خود جهت طرح شکوا و پیگیری از طریقمراجع قانونی به جهت تهمت، سعی در مخدوش کردن و زیر سؤال بردن آنچه همگان از بابت آن متشکر هستند را فرض دانسته و مطمئنیم روند چنین نگاهی باعث از اعتبار افتادن مطالبتان می شود.
امید است ضمن توبه به درگاه الهی با اصلاح مواضع و توزیع در سطح نمازجمعه این هفته به دامن بسیجیان مطیع، هوشیار و بصیر باز گردید.


کلمات کلیدی :
Share |
-----------------------------------------------------------------------------------------------

تلویزیون محبوب ترین رسانه (بخش چهارم و پایانی)

11.تلویزیون به عنوان رسانه معاصر
همچنان که تاریخ تلویزیون نشان می دهد تلویزیون در عین حال یک سیستم اقتصادی بزرگ نیز هست که شامل مخاطب جویان، آگهی دهندگان، برنامه سازان و... و سرانجام انبوه مخاطبان متنوع می باشد. مردم عادی معمولاً تلویزیون را به عنوان یک سیستم ارتباط جمعی ترجیح می دهند؛ در حالی که از پشت صحنه آن که شامل فناوری، مالکیت، تضاد و برخورد بین افراد و گروه هایی که تلویزیون را می سازند ندارند.

12.اقتصاد سیستم تلویزیونی
ایستگاه های محلی هنوز هم ستون فقرات سیستم های تلویزیونی هستند. در سال 1997 فقط 1181 ایستگاه تجاری و 363 ایستگاه آموزشی در آمریکا مشغول به کار بودند و سه ایستگاه عمده تلویزیونی عبارت بودند از:
ABC (American Broadcasting Corpration)
CBS (Columbia Broadcasting System)
NBC (National Broadcasting Corporation)
که هر سه شبکه تجاری محسوب می شوند.
سال های آینده نیز تعداد ایستگاه های مستقل در حال افزایش است. این موضوع باعث رواج سندیکاهای فرستنده ها شده است. یعنی یک ایستگاه محلی می تواند محتوای برنام های خود را به صورت نوارهای پر شده از سندیکایی که برنامه تولید می کند به دست آورد.
بیشتر محتوای این سندیکاها قبلاً از شبکه های بزرگ پخش شده است. لذا از نظر خانواده های تماشاچی منابعی که برنامه ها را تأمین می کنند کلاف سردرگمی است؛ چرا که آنچه از تلویزیون نمایش داده می شود ممکن است برنامه یکی از صدها شبکه باشد.  البته ممکن است این تنوع واقعاً به حال بینندگان تفاوت نکند. چراکه مهمترین نکته مورد توجه آنها این است که برنامه مورد علاقه شان در دسترس باشد. اما این موضوع برای بازیگران صحنه (شبکه سازان) اهمیت فوق العاده ای دارد. لذا رقابت در این میان که چه برنامه هایی را به مخاطبان خود عرضه کنند عنصر اصلی در درک جنبه های اقتصادی تلویزیون است.
روزهای اولیه تولد تلویزیون تا اواسط دهه 80 برنامه های تلویزیونی بسیار محبوب بودند. چون رابطه بین آگهی دهنده، تهیه کنندگان و سرانجام بینندگان رابطه ای خوب بود. درآمدهای آگهی ها سود کلانی را نصیب شبکه ها می کرد و این سود باعث تولید برنامه های گران قیمت و جذاب می شدند. اما دغدغه سفارش دهندگان آگهی همواره آنان را آزار می داد که چه میزان از مخاطبان آگهی های آنان را تماشا می کنند. لذا آمارگیری مفصلی به روش های مختلفی در این زمینه انجام دادند. اهمیت این آمارگیری در تماشای آگهی ها توسط مخاطبان بود. چراکه کیفیت برنامه ها  جذابیت آنها رابطه مستقیمی با مشاهده آگهی های تلویزیون و سفارش آنها داشت. این روال طی دهه های متوالی ادامه داشت.
اما ابداع کنترل از راه دور و تعبیه کلید «صدا بس» (Mute) مشکل جدی به وجود آورد. چرا که مخاطبان بدون بلند شدن از روی صندلی به طرف تلویزیون می توانستند صدای آگهی های تلویزیونی را قطع کنند یا گیرنده خود را خاموش کنند. نصب دستگاه «مردم سنج» به اصرار آگهی دهندگان واقعیت مهمی را به وجود آورد و آن اینکه با این کار تفاوت نتایج حاصل از بررسی های مردم سنجی قدیم و جدید بسیاری را بر آشفت. چرا که تعداد واقعی تماشاگران برنامه های در عمل بسیار کمتر از تعدادی بود که قبلاً حدس زده می شد.
افشای این حقیقت باعث شد که آگهی دهندگان در بودجه های خود و واگذاری آن به تلویزیون تجدید نظر کنند. لذا برای اولین بار در تاریخ نرخ آگهی ها سیر نزولی یافت و به اعتقاد روشنفکران شبکه های تلویزیونی نیز مانند نسل دایناسورها می رفتند. هر چند این نتیجه گیری بسیار عجولانه بود.
البته گسترش جمعیت، افزایش کیفیت برنامه ها و تنوع آنها این مشکل را حل کرده و تلویزیون همچنان دارای مخاطب زیادی است.

13. صنعت تلویزیون در حال تغییر و تحول
ایجاد تمایز برای تلویزیون به عنوان «وسیله ای برای ارسال اطلاعات تصویری» یا یک «نهاد اقتصادی» مشکل است. زیرا روز به روز تلویزیون تبدیل به یک صنعت بین المللی می شود که برنامه ریزی آن از محدوده مرزها فراتر می رود.
سود دهی سیستم های تلویزیونی تابعی از سود دهی کل صنعت تلویزیون است که شکل درآمدهای حاصل از آگهی های تجاری، حجم سالیانه آگهی های تجاری، هزینه های نگهداری خطوط انتقال و ایستگاه ها، نرخ های رایج سود در بازارهای سرمایه و سایر شاخص ها است.
بازیگران اصلی شبکه ها، ایستگاه ها محلی، سندیکا و... می باشند. همچنین رقابت بین تلویزیون کابلی، نوارهای ویدئویی، ماهواره ها و... باعث جنبه های مالی و سود دهی شبکه های تلویزیونی شده است. سرانجام منابع اقتصادی تلویزیون در همه اشکال آن حول آگهی ها می چرخد. امروزه درآمدهای حاصل از این راه بدون هیچ تردیدی بین رقبای تلویزیون تقسیم شده است. این میزان اکنون حدود 7 درصد سهم تلویزیون است.

14.آینده تلویزیون
اختراع کنترل از راه دور و امکان تغییر و انتخاب برنامه ها به سهولت و... باعث ایجاد تحولات اساسی در تلویزیون خواهد شد. همچنین تحولات جدید شامل دریافت اموال از ماهواره ها، کابل نوری، امواج مایکرو ویو، کابل های تلفن و... که باعث تغییرات در شکل و وضوح تصاویر دریافتی نیز می شود.
نصب تراشه «V_Chip» نیز این امکان را برای والدین فراهم می آورد تا گیرنده های خود را برنامه ریزی کنند و تصمیم بگیرند که چه برنامه هایی در گیرنده هایشان قابل دریافت باشد. استفاده از این تراشه از تاریخ 3 فوریه 1997 شروع شد و روی همه گیرنده هایی که اخیراً به بازار می آیند نیز نصب می باشد. مشکل اساسی برای استفاده از این تراشه عدم آگاهی از محتوای برنامه ها (آموزشی، خانوادگی، ورزشی، جنسی و...) بود. لذا در سال 1996 با مباحثه و جدل سیستم طبقه بندی برنامه ها پیش آمد. با این طبقه بندی، برنامه ها به شش گروه تقسیم بندی می شوند:
TV-Y: برنامه هایی برای بچه ها در سنین مختلف
7VT-Y: برنامه هایی برای بچه های 7 ساله و بالاتر
TV-G: برنامه برای همه مخاطبان
TV-PG: تماشای برنامه برای بچه ها با راهنمایی والدین
TV-14: برنامه های بچه ها با مراقبت و راهنمایی جامع و کامل والدین، در عین حال می توانند بچه های را از  تماشای تلویزیون منع کنند.
TV-M: برنامه هایی فقط برای بزرگسالان
یا سیستم طبقه بندی کانادایی که همان معیارهای طبقه بندی فوق را دارد و با عدد میزان خشونت، بد زبانی، مسائل جنسی و... را معرفی می کند:
V_0: برنامه های بدون خشونت
L_4: برنامه هایی با بد زبانی زیاد
S_2: برنامه هایی که تا اندازه محدودی مسائل جنسی دارد.
البته طبقه بندی به روش فوق کار مشکلی است. به عنوان مثال در کانادا با تولید 600.000 برنامه تلویزیونی و سینمایی در سال طبقه بندی آنها واقعاً غیر ممکن است.
و بالاخره اینکه؛ مسایل لاینحل تلویزیون باقی می ماند. کنترل تلویزیون هنوز برای آگهی دهندگان مشکل ساز است و...، مردم زمان زیادی را در مقابل سایر رسانه های متنوع متعدد می گذرانند. لذا وضعیت کاملاً پیچیده ای در برابر تلویزیون است و شکی نیست که تغییرات عمده ای در آینده روی خواهد داد و سرنوشت صنعت تلویزیون به طور قطع تغییر خواهد کرد. همچنین تغییرات تکنولوژی شامل تصویر، ارسال امواج، انواع فرستنده ها، کابل نوری، امواج مایکروویو و... در تحول این صنعت مؤثرند.
تحول دیگری که در حال مطرح شدن است تلویزیون دیجیتالی (HDTV)  است که به آن «تلویزیون با وضوح بالا» نیز گفته می شود. در تلویزیون های امروزی به طور گسترده از این فناوری استفاده می شود. مزیت اصلی این نوع تلویزیون ارائه تصویر روشن تری نسبت به تلویزیون های معمولی است. صفحه نمایش HDTV نیز نسبت به تلویزیون های معمولی و امروزی عریض تر است و به دلیل دارا بودن خطوط افقی زیاد، تصویر واضح تری در حد عکس های معمولی ارائه خواهد شد.
و در نهایت موضوعی که درباره آینده تلویزیون به اندازه کافی روشن است اینکه صرف نظر از مخطبان که اطلاعات را از چه طریقی دریافت کنند، سلیقه و اولویت های مخاطبان به طور روشن همانگونه خواهد ماند. بنابراین در محتوای برنامه ها هیچگونه تحول اساسی و انقلابی نظیر آنچه در زمینه های فنی رخ خواهد داد ایجاد نخواهد شد.



کلمات کلیدی :
Share |
-----------------------------------------------------------------------------------------------

تلویزیون محبوب ترین رسانه (بخش سوم)

4.دوره پیشرفت سریع
کمیته فدرال ارتباطات FFC در سال 1946، 24 امتیاز جدید برای فرستنده های
تلویزیونی صادر کرد. لذا شبکه ها و آژانس های تبلیغاتی با علاقه زیادی
آماده ورود به منازل مردم شدند. برای همه روشن بود که تلویزیون باید به یک
رسانه مهم تبدیل شود. از این جهت برای شرکت در بهره برداری و تکامل
تکنولوژی جدید خود را به آب و آتش می زدند.
ساخت و فروش گیرنده های خانگی از همان سال شروع شد. به طوری که مردم با
وجود قیمت بالای آن برای خرید هجوم می بردند. در سال 1947 یک دستگاه
تلویزیون با صفحه 7 در6 اینچ 400 دلار ارزش داشت. قیمت و خرید آنتن نیز
حداگانه پرداخت می شد. یک گیرنده دولوکس چوبی و یک سیستم آینه ای که تصویر
را درشت نشان می داد به قیمتی نصف بهای یک اتومبیل آخرین مدل فروخته می
شد.
لذا کاملاً مشخص بود که تلویزیون کالایی لوکس و خرید آن فقط در توان
خانواده های مرفه بود. بسیاری از خانواده های تلویزیون دار همسایگان حسود
خود را برای نشان دادن نظهر تشخص (تلویزیون) به منزل خود دعوت می کردند.
این در حالی که خانواده هایی که توان خرید آن را نداشتند برای خودنمایی
فقط آنتن آن را روی بام منزل خود نصب می کردند.

5.گسترش تماشای تلویزیون
در 1950 کمتر از ده درصد از خانواده های آمریکایی دارای گیرنده تلویزیونی
بودند. فقط ده سال بعد یعنی در 1960 نود درصد خانواده های آمریکایی دارای
تلویزیون شدند.
در سال 1970 این نسبت به 95 درصد و در سال 1980 نمودار رشد تلویزیون به حد
اشباع رسید و تقریباً 98 درصد خانواده ها صاحب تلویزیون بودند. این در
حالی است که امروزه پیدا کردن خانه ای بدون تلویزیون غیر ممکن است. همچنین
در مدت زمانی که مردم به تماشای تلویزیون اختصاص می دادند قابل توجه است.
در سال 1950 صاحبان تلویزیون میانگین 5.4 ساعت تماشا می کردند. این میزان
اخیراً به 7 ساعت در شبانه روز رسیده است به طوری که برآورد متوسط مدت
زمان تماشای تلویزیون روز به روز مشکل تر می شود. علت آن نیز استفاده از
تلویزیون برای تماشای برنامه های تلویزیونی است. امروزه دو سوم خانواده
های آمریکایی بیش از یک تلویزیون دارند که با آنها برنامه های گوناگونی را
تماشا می کنند.
 
6.ظهور تلویزیون رنگی
آزمایش و روند پیشرفت تلویزیون رنگی در سال 1929 آغاز شده بود. 1940 صحبت
از پخش برنامه های رنگی بود، ولی مشکلات زیادی در انتخاب بهترین فناوری
وجود داشت. پس از آزمون ها و توافقات ایستگاه های تلویزیونی، تربیت نسل
جدیدی از تکنسین ها برای دوربین و تلویزیون رنگی ادامه یافت. با این حال
گذر صنعت تلویزیون از سیاه و سفید به رنگی به آهستگی و کندی صورت پذیرفت.

7.دوران طلایی تلویزیون
دو دوره دوران طلایی تلویزیون می باشد:
دوره اول، زمانی که تلویزیون رشد سریع خود را تجربه می کرد (1925 تا 1962)
که البته رشد و تکمیل اصول برنامه ریزی تلویزیون در این دوره بوده است.
دوره دوم که دوره ای طولانی تر از دوره اول است (1960 تا 1980) دورانی است
که شبکه های تلویزیونی رقبای اندکی داشتند. طولانی شدن این دوره هم به
دلیل تهیه و پخش برنامه های تلویزیونی با کیفیت بالا است که باعث جلب
بینندگان مشکل پسند می شد. همچنین افزایش برنامه های کمدی، خانوادگی،
ورزشی و... در این زمینه مؤثر می باشد.
بین دو دهه 1960 و 1980 را می توان به عنوان دورانی متفاوت از دوران طلایی
نام برد. از این دوران به عنوان نارضایتی تماشاگران از برنامه های کسل
کننده یاد می شود. بسیاری در این دوره معتقدند تلویزیون باعث و مشوق
نارسایی های اجتماعی است. همچنین تلویزیون به عنوان رسانه ای قوی هنجارهای
اخلاقی و رفتاری را سُست و پایداری و استحکام ملی را متزلزل می سازد به
طوری که این انتقاد تاکنون نیز نسبت به تلویزیون وجود دارد. این دوره به
دلیل حکومت مطلقه سه شبکه NBS،CBS و ABC که عملاً رقیبی نداشتند و
درآمدهای افسانه ای تبلیغاتی داشتند باعث توجه اکثریت بییندگان به خود
شدند. ر این دوره جایگزین دیگری برای تلویزیون نبود و بینندگان مجبور به
دیدن برنامه های این سه شبکه بودند.
شبکه های تلویزیونی به دلیل تبلیغ و پخش خشونت و پخش مکرر برنامه های عامه
پسند و سطحی مورد انتقاد قرار گرفتند. خشونت و طنز به عنوان دو معیار اصلی
تولید کنندگان اینگونه برنامه ها بود. محصولات تجاری به طرز کاملاً مؤثری
از طریق تلویزیون تبلیغ می شد و در حد افراط گروه ها و طبقات جامعه را
تشویق به خرید این محصولات می شدند. اظهار نظر آقای نیوتن مینو، رئیس وقت
FCC در این مورد خواندنی است:
« شبکه هاب تلویزیونی سرزمین گسترده تباهی ها است. مخلوطی از کدهای
احمقانه، نمایشنامه های غیر واقعی تجاری، نمایش های ورزش خشن، کارتون های
مروج خشونت، ورزش هایی با تماشاگر زیاد، مسابقات معلومات عمومی و سرانجام
نمایش های سخیف از مسائل خانوادگی است... .»
این شرایط تا حدی پیش رفت که نسل جوان آن سال ها که اکنون پیر شده اند
اساساً سلیقه آنها عوض نشده است، چرا که وقتی آنها به گذشته فکر می کنند
برنامه های کلاسیک تهیه شده  ستاره های آن روزها برجسته و فوق  العاده به
نظرشان می رسند.

8.جایگزین هایی برای برنامه های تلویزیونی
دو پیشرفت مهم و حساس در شکی گیری صنعت جدید تلویزیونی نقش ایفا کردند:
1.سیستم کابلی
2.نوارهای ویدئویی VCR

9.ماهواره های پخش مستقیم
سال های اخیر امکان دریافت امواج تلویزیونی از طریق ماهواره ها نیز فراهم
شده است. لیکن سیستم ماهواره ای بسیار پیچیده و تنظیمات آن کار مشکل و
هزینه بر است، از این رو در این سال ها شرکت های زیادی در صدد فروش سخت
افزار مورد نیاز آن بر آمده اند. برخلاف امواج شبکه های تلویزیونی قدیمی
که دریافت آنها مجانی بود، دریافت امواج ارسالی از ماهواره ها مشروط به
پرداخت هزینه آن است. ماهواره های پخش مستقیم مجموعه وسیعی از برنامه های
متنوع را عرضه می کنند که هر بیننده ای می تواند خود را با آنها تطبیق دهد
و برنامه مورد علاقه خود را از میان کانال های بسیار زیاد، متنوع و با
کیفیت تصویر بالا انتخاب نماید. رشد استفاده از ماهواره ها نیز آسیب جدی
بر صنعت قدیمی پخش تلویزیونی وارد آورده است.

10.دریافت تصاویر از طریق اینترنت
 در حال حاضر اینترنت وسیله مناسبی برای نشان دادن تصاویر نیست. علت مهم و
اساسی آن هم مودم های مورد استفاده که خیلی کند هستند. همچنین انتقال
اطلاعات از طریق سیم های مسی به دلیل حجم انتقال بالای با سرعت پایینی
مواجه می شود.
اما اگر این مشکل اساسی حل شود اینترنت وسیله ای خواهد بود که همزمان می
توان تلویزیون را روی آن مشاهده نمود یا نقل و انتقال فیلم ها، تصاویر
و... در هر گیرنده ای به دلخواه میسر خواهد شد. یعنی هر گیرنده علاوه بر
دریافت تصاویر می تواند اطلاعات تصویری خود را نیز ارسال نماید.
در اینجا یادآور می شود ورود هر رسانه جدید به معنی خروج رسانه های قدیمی
تر نیست و نمی تواند جایگزین آنها گردد. چرا که کارکرد هر رسانه منحصر به
خود آن رسانه است. به عبارتی ورود رسانه ای جدید به معنای تکامل و تثبیت
رسانه های دیگر نیست، بلکه شکل جدیدی از عرضه رسانه می باشد.

کلمات کلیدی :
Share |
-----------------------------------------------------------------------------------------------

تلویزیون محبوب ترین رسانه (بخش دوم)

3.پخش ابتدایی برنامه های تلویزیونی
گیرنده های تلویزیون در ابتدا صفحات کوچکی از لامپ های CRT که حداکثر دارای 4 اینچ قطر داشتند تشکیل می شدند.
دوربین های تصویربرداری نیز بسیار ابتدایی بودند و به نور پردازی شدیدی نیاز داشتند. لذا مردمی که روی صحنه ظاهر می شدند باید لباس های ارغوانی تند می پوشیدند و یا از لوازم آرایشی سبز استفاده می کردند تا کنتراست خوبی در تصاویر سیاه و سفید به وجود آید.
RCD در 1932 یک ایستگاه تلویزیونی تأسیس کرد. RCD یک میلیون دلار برای توسعه تلویزیون به عنوان یک وسیله ارتباط جمعی اختصاص داد و در سال 1936 شروع به پخش آزمایشی برنامه کرد که در هفته با دو آنتن روی می رفت.
در آن زمان چند صد علاقمند در نیویورک گیرنده تلویزیون ساخته یا به دست آورده بودند و می توانستند برنامه های پخش شده را دریافت و مشاهده کنند. دولت هم با روش هایی این روند را تکمیل و امتیازات محدودی را اعطا نمود.
لذا تلویزیون در سال 1940 به عنوان یک رسانه آماده و شروع به کار کرد. از این به بعد دنیا منقلب  یک حادثه بزرگ شد. جنگ و حمله ژاپن به پرل هاربر همه توجه مردم را به آن جلب کرد و توسعه تلویزیون موقتاً به تعویق افتاد و صنعت الکترونیک در خدمت تجهیزات نظامی قرار گرفت.
اما در سال 1945 و پس از جنگ ایستگاه های جدید فرستنده دوباره رونق گرفتند و افکار عمومی آماده خرید تلویزیون شدند تا حدی که تلویزیون در منازل نیز مورد استفاده قرار گرفت.

4.دوره پیشرفت سریع
کمیته فدرال ارتباطات FFC در سال 1946، 24 امتیاز جدید برای فرستنده های تلویزیونی صادر کرد. لذا شبکه ها و آژانس های تبلیغاتی با علاقه زیادی آماده ورود به منازل مردم شدند. برای همه روشن بود که تلویزیون باید به یک رسانه مهم تبدیل شود. از این جهت برای شرکت در بهره برداری و تکامل تکنولوژی جدید خود را به آب و آتش می زدند.
ساخت و فروش گیرنده های خانگی از همان سال شروع شد. به طوری که مردم با وجود قیمت بالای آن برای خرید هجوم می بردند. در سال 1947 یک دستگاه تلویزیون با صفحه 7 در6 اینچ 400 دلار ارزش داشت. قیمت و خرید آنتن نیز حداگانه پرداخت می شد. یک گیرنده دولوکس چوبی و یک سیستم آینه ای که تصویر را درشت نشان می داد به قیمتی نصف بهای یک اتومبیل آخرین مدل فروخته می شد.
لذا کاملاً مشخص بود که تلویزیون کالایی لوکس و خرید آن فقط در توان خانواده های مرفه بود. بسیاری از خانواده های تلویزیون دار همسایگان حسود خود را برای نشان دادن نظهر تشخص (تلویزیون) به منزل خود دعوت می کردند. این در حالی که خانواده هایی که توان خرید آن را نداشتند برای خودنمایی فقط آنتن آن را روی بام منزل خود نصب می کردند.

5.گسترش تماشای تلویزیون
در 1950 کمتر از ده درصد از خانواده های آمریکایی دارای گیرنده تلویزیونی بودند. فقط ده سال بعد یعنی در 1960 نود درصد خانواده های آمریکایی دارای تلویزیون شدند.
در سال 1970 این نسبت به 95 درصد و در سال 1980 نمودار رشد تلویزیون به حد اشباع رسید و تقریباً 98 درصد خانواده ها صاحب تلویزیون بودند. این در حالی است که امروزه پیدا کردن خانه ای بدون تلویزیون غیر ممکن است. همچنین در مدت زمانی که مردم به تماشای تلویزیون اختصاص می دادند قابل توجه است. در سال 1950 صاحبان تلویزیون میانگین 5.4 ساعت تماشا می کردند. این میزان اخیراً به 7 ساعت در شبانه روز رسیده است به طوری که برآورد متوسط مدت زمان تماشای تلویزیون روز به روز مشکل تر می شود. علت آن نیز استفاده از تلویزیون برای تماشای برنامه های تلویزیونی است. امروزه دو سوم خانواده های آمریکایی بیش از یک تلویزیون دارند که با آنها برنامه های گوناگونی را تماشا می کنند.



کلمات کلیدی :
Share |
-----------------------------------------------------------------------------------------------
   1   2      >