قصه 9دی پس از سال ها... - رهپویان
سفارش تبلیغ

قصه 9دی پس از سال ها...

... آره عزیزم! یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود هیچکس نبود. سال 88، خردادماه، 22 خرداد که انتخابات برگزار شد و مردمی از جنس مردم انتخاب شد. مردی که اهل ریخت و پاش نبود و با کسی تعارف نداشت، اونی که  در روز 18 ساعت کار می کرد و فقط به خدمت به مردم فکر می کرد. چون مردم خیلی دوستش داشتند خیلی از مردم بهش رأی دادن و او دوباره رئیس جمهور شد.

اما بعضی از حسودا که قبلاً مردم فکر می کردن اونا آدم خوب و انقلابی اند یه دفعه حسودی کردن و کارها و حرفایی زندن که همه تعجب کردن. اونا گفتن تو انتخابات تقلب شده و باید حقمون رو بگیریم. اکثر مردم حرفاشون رو قبول نکردن و بهش محل نذاشتن؛ ولی اونا مردم رو گول زدن و به مردم گفتن بیایید تو خیابونا. وقتی بعضی ها که گول خورده بودند اومدن اونا کارهایی کردند که نشون میداد تقلب و انتخابات بهونس؛ برا همین هم هر چی اونا بیشتر اصرار می کردن مردم بیشتر ازشون بدشون می اومد. چون دشمنان و آدم بدها هم ازشون طرفداری می کردن.

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی : قصه 9دی پس از سال ها...

Share |
-----------------------------------------------------------------------------------------------